شرح غزل ۱ غزلیات شمس

مولانا
(۱) ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بی‌مُنتها!
ای آتشی افروخته، در بیشه اندیشه‌ها
(۲) امروز خندان آمدی، مفتاحِ زندان آمدی
بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضلِ خدا
(۳) خورشید را حاجب تویی، اومید را واجب تویی
مطلب تویی، طالب تویی، هم مُنْتَها، هم مُبْتَدا
(۴) در سینه‌ها برخاسته، اندیشه را آراسته
هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا
(۵) ای روح‌بخشِ بی‌بَدَل، وی لذّتِ علم و عمل!
باقی بهانه است و دغل، کاین علت آمد، وآن دوا
(۶) ما زآن دغل کژبین شده، با بی‌گنه در کین شده
گه مستِ حورُ الْعین شده، گه مستِ نان و شوربا
(۷) این سُکر بین، هِل عقل را! وین نُقْل بین هِل نَقْل را!
کز بهر نان و بَقْل را، چندین نشاید ماجرا
(۸) تدبیرِ صدرنگ افکنی، بر روم و بر زنگ افکنی
و اندر میان جنگ افکنی، فی إصْطِناعٍ لایُری
(۹) می‌مال پنهان گوشِ جان، می‌نِهْ بهانه بر کسان!
جان رَبِّ خَلِّصْنِی زنان، والله که لاغ است، ای کیا!
(۱۰) خامش که بس مُسْتَعْجِلَم، رفتم سوی پای عَلَم
کاغذ بِنِه، بشکن قلم! ساقی درآمد، ألصَّلا!
(کلیات شمس، چاپ استاد فروزانفر، غزل ۱)

واژه‌ها
بیت ۱: رستخیز: حادثۀ بسیار بزرگی که همه چیز را در هم می‌کوبد و زیر و رو می‌کند. قیامت // بی‌مُنتها: بی‌پایان. نامُتناهی
بیت ۲: مفتاح: کلید // مستمند: فقیر و بینوا
بیت ۳: حاجب: دربان. کسی که مردم را نزد پادشاه می‌برد // خورشید را حاجب: حاجبِ خورشید («را» برای فکِ اضافه است) // مطلب: مطلوب. منظور // مُنْتَها: پایان. نهایت // مُبْتَدا: آغاز. شروع * تعبیر «هم مُنْتَها، هم مُبْتَدا» از قرآن کریم (سورۀ حدید، آیۀ ۳) گرفته شده است.
بیت ۵: بی‌بَدَل: بی‌جانشین. بی‌مانند // دَغَل: فریب و تزویر // عِلّت: درد و بیماری
بیت ۶: کژبین: کسی که کج و خطا می‌بیند. غلط‌بین // حور العین: زنانِ زیبای بهشتی (کنایه) امورِ معنوی و الهی // نان و شوربا: (کنایه) امورِ مادی و دنیوی
بیت ۷: سُکر: مستی // هِشتن (هلیدن) رها کردن. ترک کردن («هِل» فعلِ امرِ آن است) // نُقل: مزۀ شراب. آنچه برای تغییرِ ذائقه پس از باده‌خواری بخورند (کنایه) مستی و ذوقِ عارفانه // نَقل: حرف زدن و سخن گفتن // بَقل: تره. یک نوع سبزی // نان و بَقل: (کنایه) مسائلِ مادی و دنیایی // شایستن: شایسته و سزاوار بودن // ماجرا: نزاع و کشمکش
بیت ۸: روم: اهالی کشور روم که سفیدپوست هستند (کنایه) سفید و روشن. خوش‌بخت // زنگ: اهالی زنگ‌بار که سیاه‌پوست هستند (کنایه) سیاه و تیره. بدبخت // فی إصْطِناعٍ لایُری: در پرورشی که دیده نمی‌شود
بیت ۹: می‌مال: (فعلِ امرِ استمراری از مصدر «مالیدن») بسیار زیاد بمال. همیشه بمال // گوش مالیدن: گوشمالی دادن. تنبیه کردن // می‌نه: (فعل امرِ استمراری از مصدر «نهادن» بسیار زیاد بگذار // بهانه نهادن: متّهم کردن // رَبِّ خَلِّصنی زنان: در حال گفتنِ رَبِّ خَلِّصنی. در حالی که می‌گفت: پروردگارا! من را خلاصی بخش // والله: به خدا سوگند // لاغ: شوخی // کیا: پادشاه. مِهتر
بیت ۱۰: خامُش: خاموش باش // مُستَعجِل: کسی که عجله دارد. سرآسیمه و شتابناک // عَلَم: پرچم // سوی پای عَلَم رفتن: (کنایه) به پادشاه پناه بردن. به جایی امن رفتن // بنه: (فعل امر از مصدر «نهادن») بگذار. رها کن // درآمدن: وارد شدن. آمدن // الصّلا: (کلمه‌ای که برای فراخواندنِ دیگران به مهمانی از آن استفاده می‌شد) همه بیایید.

 

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *



سینا
درود بر شما چه کار زیبایی ! شکر وجودتان


Amir
اقایی ک‌پول دادی میمال گوش جانو سانسور کنن نکن عزیز من نکن اول تقصیر شما نیس مشکل از درختو شتره