افسردگی

افسردگی

برخی از غم‌هایی که ما تجربه می‌کنیم، ناشی از پاره‌ای اختلالاتِ روانی، مانند اختلال‌های افسردگی، اختلال‌های اضطراب و اختلال‌های شخصیت هستند. روشن است که این نوع غم‌ها را با توصیه‌های اخلاقی و معنوی نمی‌توان درمان کرد و تشخیص و درمان آنها با روانکاوان، رواندرمانگران، روانپزشکان و متخصصان مغز و اعصاب است. مهم‌ترین وظیفۀ فرد در برابر این نوع غم‌ها آن است که صادقانه بیماری خود را بپذیرد و به خوبی با پزشک خود همکاری کند و البته امیدوار باشد که خیلی زود بیماری او درمان خواهد شد و به زندگی خود برخواهد گشت.

اختلال افسردگی عمده با پنج یا شش مورد از نشانه‌های زیر، در یک دورۀ دو هفته‌ای که حاکی از تغییر در کارکرد قبلی است، شناسایی می‌شود:

۱) وجود خُلقِ افسرده، در بخش عمدۀ روز و تقریباً همه‌روزه، به طوری که گزارش خود بیمار (مثلاً «احساس غمگینی، پوچی، یا ناامیدی می‌کنم»)، یا مشاهدات دیگران (مثلاً «گریان به نظر می‌رسد») دلالت بر آن دارد.

۲) کاهش چشمگیر علاقه، یا لذت به همه، یا تقریباً همۀ فعالیت‌ها در بخش عمدۀ روز، تقریباً همه‌روزه.

۳) کاهش چشمگیر وزن بدن، بدون پرهیز غذایی، یا افزایش وزن (یعنی تغیی بیش از پنج درصد وزن بدن در یک ماه)، یا کاهش و افزایش اشتها، تقریباً هر روز.

۴) بی‌خوابی، یا خواب‌آلودگیِ مفرط، تقریباً همه‌روزه.

۵) بی‌قراری، یا کندی روانی ـ حرکتی، تقریباً همه‌روزه (که صرفاً به شکل احساس ذهنی ناآرامی، یا کندی نیست و دیگران می‌توانند آن را مشاهده کنند).

۶) خستگی، یا از دست دادن انرژی، تقریباً همه‌روزه.

۷) احساس بی‌ارزشی، یا احساس گناه افراطی، یا بی‌مورد (که ممکن است هذیانی باشد) تقریباً همه‌روزه (که فقط شامل خودملامتگری، یا احساس گناه از بیمار بودن نمی‌شود).

۸) کاهش تواناییِ تفکر یا تمرکز، یا بی‌تصمیمی، تقریباً همه‌روزه.

۹) افکار عودکنندهد دربارۀ مرگ (نه فقط به صورت ترس از مرگ)، اندیشه‌پردازی دربارۀ خودکشی، بدون نقشۀ خاص، یا اقدام به خودکشی، یا طرح خاصی برای خودکشی.

منبع: راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی ( ۵ـ DSM)، انجمن روان‌پزشکیِ امریکا. ترجمۀ هامایاک آوادیس یانس و همکاران. ویراستۀ حسن هاشمی میناباد. تهران: انتشارات رشد. ۱۳۹۴، چاپ اول.

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *