ویکتور هوگو
چشم روح نمیتواند هیچجا، خیرگی و تیرگیای بیش از آنچه در آدمی وجود دارد، بیابد،
نمیتواند در چیزی خیره شود که از وجود آدمی مخوفتر، مشوّشتر، اسرارآمیزتر و لانهایهتر باشد.
تماشاگهی عظیمتر از دریا هست که آسمان است،
تماشاگهی عظیمتر از آسمان نیز هست که درون جان آدمی است.
سرودن منظومهای دربارۀ وجدان انسانی،
هرچند فقط راجع به یک فرد باشد،
و گرچه آن یک فرد از پستترین افراد ناس به شمار رود،
عبارت از گرد آوردن همۀ حماسهها در یک حماسۀ عالی و قاطع است.
(بینوایان، ترجمۀ مستعان، ص ۲۰۰)