پذیرشِ محبوب، یا تلاش برای تغییر او؟

آلن دو باتن

طبق نظریۀ عشق رمانتیک، تلاش برای یاد دادن چیزی به معشوق/ همسر، رئیس‌مآبانه، ناشایست و اشتباهِ محض است. اگر حقیقتاً عاشق کسی باشیم، به هیچ وجه از او نمی‌خواهیم که تغییر کند. عقیدۀ رمانتیسم راجع به این قضیه شفاف است: در عشق حقیقی باید تمام وجود محبوب خود را پذیرفت. همین پای‌بندی اولیه به مهربانی است که ماه‌های اوّل عاشقی را بسیار شیرین و دلنشین می‌سازد. در آغاز رابطۀ عاشقانه، آسیب‌‌ها و کاستی‌های ما با بلندنظری مواجه می‌شوند. کم‌رویی، شرم و دستپاچگی ما، مثل دوران کودکی‌مان، ما را عزیز می‌کند به جای این که موجب کنایه و گلایه شود و ویژگی‌های پیچیده‌ترِ ما تنها از طریق صافیِ همدردی تعبیر می‌شود. از این لحظات، اعتقادی زیبا اما چالش‌انگیز شکل می‌گیرد: این که عشق واقعی همیشه باید به این معنی باشد که بر تمام وجودمان صحّه گذاشته شود.

اما راه‌های دیگری نیز برای نگریستن به عشق وجود دارد؛ برای نمونه یونانیانِ باستان، در فلسفۀ خود، دیدگاهی مفید ولی غیرمتداول راجع به رابطۀ بین عشق و آموزش ارائه کرده‌اند. از دید آنان، عشق در ابتدا و قبل از هر چیز، حسِّ ستایشِ ابعادِ برتر انسانی دیگر بود. عشق هیجانِ مواجه شدن با خصلت‌های فضیلت‌مندانه بود.

طبق این فلسفه، عمیق شدنِ عشق همیشه دربردارندۀ تمایل به یاد دادن و در مقابل، یاد گرفتنِ راه‌هایی است برای فضیلت‌مندتر شدن: چگونه کمتر عصبانی شویم، یا کمتر کینه‌جو باشیم و بیشتر کنجکاو و شجاع؟ عُشّاقِ راستین هیچ گاه نمی‌توانند به این قناعت کنند که یک‌دیگر را همان طور که هستند، بپذیرند؛ چنین چیزی شکل‌دهندۀ خیانتی بزدلانه و تن‌پرورانه به کلّ هدف این روابط است. همیشه چیزی در ما برای بهبود یافتن و آموزش به دیگران وجود دارد.

وقتی عُشّاق به خصوصیاتی اشاره می‌کنند که ممکن است در شخصیت طرف مقابلشان مایۀ تأسف، یا ناراحت‌کننده باشد، اگر این ویژگی‌ها از دریچۀ این لنز یونان باستان نگریسته شوند، نباید موجب دست کشیدن از روح عشق شوند. به آنان باید به خاطر تلاششان در جهت انجام کاری بسیار صحیح برای ماهیت عشق تبریک گفت: به خاطر کمک به شریک زندگی‌شان برای تبدیل شدن به نسخه‌ای بهتر از خودش.

در دنیایی که بیشتر رشد یافته، دنیایی که اندکی به انگارۀ یونانی از عشق واقف‌تر است، شاید بدانیم که وقتی می‌خواهیم چیزی را تذکّر دهیم، باید اندکی کمتر ناشی، هراسان و پرخاشگر باشیم و در زمان دریافت واکنش نیز کمی کمتر ستیزه‌جو و حساس باشیم. بدین ترتیب مفهوم تعلیم درون رابطه، برخی از معانیِ ضمنیِ عجیب و غریب و منفیِ خود را از دست خواهد داد. آن گاه به خوبی خواهیم پذیرفت که هر دو پروژه (یاد دادن و یاد گرفتن، خاطرنشان کردن عیوب دیگری و قرار دادن خود در معرض انتقاد) ممکن است در نهایت در خدمت هدف واقعی عشق باشند» (سیر عشق، آلن دو باتن، صص ۱۱۲ – ۱۰۷).

♦️دو باتن، آلن (۱۴۰۳). سیر عشق. ترجمۀ زهرا باختری. تهران: چترنگ. چاپ پنجاه و نهم.

✅ در متن ترجمه فراوان تصرف کرده‌ام. کسانی که قصد دارند در یک نوشتۀ علمی به این مطالب ارجاع بدهند، حتماً به متن اصلی مراجعه کنند. ایرج شهبازی، نهم آذرماه ۱۴۰۴

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *