ذهنیت بوتیماری (درنگی در روان‌شناسی بُخل)

بوتیمار «پرنده‌ای است از گونۀ بلندپایان، با نوکی بلند و گردنی دراز که در کنار آب زندگی می‌کند و از حیوانات آبی صید می‌کند. در منابع گذشته، آن را از عجایب مخلوقات و پرنده‌ای دانسته‌اند که پیوسته در ساحل دریا می‌نشیند و در کمال تشنگی، از آب دریا نمی‌خورد، از ترس آن‌که مبادا کم شود» (منطق الطیر، چاپ دکتر محمود عابدی و دکتر تقی پورنامداریان، ص ۳۷۱).

همان‌گونه که از نام فارسی این پرنده، یعنی بوتیمار (= پدر اندوه) و نیز از نام عربی آن، یعنی مالک حزین برمی‌آید، این پرنده عمر خود را با غم و اندوه سپری می‌کند.

عطار دربارۀ بوتیمار چنین می‌گوید:
مرا آید ز بوتیمار خنده
لب دریا نشسته سرفکنده
فروافکنده سر در محنت خویش
نشسته تشنه و دریاش در پیش
همیشه با دلی تشنه در آن غم
که گر آبی خورم، دریا شود کم
در این معنی تو بوتیمارِ خویشی
کز این محنت ز بوتیمار بیشی
تو بوتیمار با آبی در آتش
بخور تو این‌چه داری این زمان خوش
دمی خوش باش، غوغا را که دیده است؟
بخور امروز، فردا را که دیده است؟ …
سخاوت کن؛ که سرهای بخیلان
نمی‌زیبد مگر در پای پیلان
چنان بندی است بر جانشان نهاده
که ابروشان نبیند کس گشاده
بخیلان را ز بخل خویش پیوست
نه دنیا و نه دین در هم زند دست
(اسرارنامه، چاپ استاد شفیعی کدکنی، ص ۲۱۴)

بوتیمار نماد کسانی است که از ترس تمام شدن موهبت‌های هستی، نه خودشان از آنها بهره‌ای می‌گیرند و نه اجازه می‌دهند دیگران از آنها بهره ببرند. این وضعیت روحی به کسانی اختصاص دارد که از ذهنیت کمبود رنج می‌برند. آنها موهبت‌های هستی را اندک و تجدیدناپذیر می‌دانند؛ به همین سبب بخیلانه و خسیسانه زندگی می‌کنند.

انسان‌های خسیس در میان ثروت فراوان خود، گداوار زندگی را سپری می‌کنند و خرج کردن پول برایشان از جان کندن هم سخت‌تر است. این قبیل کسان حتی برای درمان بیماری عزیزانشان نمی‌توانند از پول دل بکنند و چه بسا جان خود را هم فدای ثروت‌شان می‌کنند. سعدی در گلستان، داستان زیبایی درباره‌ی رفتار این قبیل افراد با بیماری فرزندشان آورده است (نگاه کنید به گلستان سعدی، چاپ دکتر غلام‌حسین یوسفی، صص ۱۵۳ – ۱۵۲).

در فرهنگ ما و در عموم جوامع، بخل و خسّت را از رذایل به شمار می‌آورند و نوعاً هیچ‌کس افراد خسیس و بخیل را دوست ندارد. از قدیم کتاب‌هایی در شرح احوال بخیلان و خسیسان نوشته شده است و حکایت‌های بسیار شگفت‌آوری از آنها نقل شده است. البُخَلاء از جاحظ یکی از بهترین کتاب‌ها در این زمینه است. جاحظ در این کتاب به زیبایی دربارۀ حیله‌گری‌های بخیلان برای پول به دست آوردن و طفره رفتن از پول خرج کردن سخن گفته است.

راغب اصفهانی نیز در محاضرات الادباء سخنان و حکایات دلکشی دربارۀ خسیسان آورده است. نمایش‌نامۀ خسیس مولیر نیز به خوبی روحیاتِ خاص انسان‌های خسیس را معرفی می‌کند و نشان می‌دهد که آنها چگونه عشق را در پای پول قربانی می‌کنند.

به نظر می‌رسد که این افراد بیچاره که با تنگ‌نظری‌ها، مال‌اندوزی‌ها و سخت‌گیری‌های خود باعث آزار و اذیت خود و دیگران می‌شوند، بیش از آن‌که رذیلتمند باشند، قربانیانی آسیب‌دیده‌اند. این روحیۀ خاص عمدتاً از شرایط بدِ دورۀ کودکی سرچشمه می‌گیرد. کودکانی که محبتِ مشروط دریافت می‌کنند، به اندازۀ کافی مورد احترام و اعتماد قرار نمی‌گیرند، با سخت‌گیری و اجبار شدید بزرگ می‌شوند و در سال‌های آغازین زندگی با احساس ناامنی رشد می‌کنند، به احتمال زیاد در آینده به شدت گرفتارِ ترسِ از دست دادن خواهند شد. ترس از دست دادن، در موارد بسیار افراطی، حتی باعث می‌شود که شخص از دفع ادرار خود نیز واهمه داشته باشد و به این سادگی‌ها حاضر به قضای حاجت نشود.

برای آن‌که افراد در بزرگ‌سالی گرفتار ذهنیت بوتیماری نشوند، باید در کودکی، از امنیت و آرامش برخوردار باشند و به اندازۀ کافی عشق و احترام و اعتماد دریافت کنند. چنین کسی می‌داند که موهبت‌های هستی بی‌پایان است و زمین عزیز ما و فضای اطراف آن میلیون‌ها سال است که سخاوت‌مندانه نیازهای بی‌نهایت موجود را فراهم آورده است. کسی که به فراوانی موهبت‌های هستی ایمان داشته باشد، محال است دریادل و بخشنده نشود.

به هر حال کسانی که دارای ذهنیت بوتیماری هستند، شدیداً به دارایی‌های خود وابسته می‌شوند و همین روابط آنها با دیگران را تیره و تار می‌کند و آرامش و شادی را از زندگی خودشان بازمی‌ستاند. این قبیل افراد را با نصیحت و تنبیه نمی‌تواند اصلاح کرد. تنها راه چاره این است که آسیب‌های روحی و روانی این قبیل افراد درمان شود تا آنها از ذهنیت کمبود رهایی پیدا کنند.

برای اطلاعات بیشتر درمورد بوتیمار، به مدخل مالک حزین، در حیاه الحیوان دمیری، ج ۲، ص ۳۱۲ مراجعه کنید.

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *