شرح داستان «بلال و پیامبر»
داستان «بلال و پیامبر» یکی از دلنشینترین و عاشقانهترین داستانهای مثنوی است. ماجرا از این قرار است که بلال حبشی به جرم مسلمان شدن، به شدت توسط ارباب بیرحم خود شکنجه میشود. هر بار ابوبکر صدیق او را به سکوت و توبه فرامیخواند تا کمتر شکنجه شود، اما عشق بلال چنان نیرومند است که هر توبهای را در هم میشکند و آشکارا از ایمان خود به خدا و پیامبر اسلام پرده برمیدارد. نهایتاً ابوبکر بلال را میخرد و او را در راه خدا آزاد میکند و داستان با ابراز عشق شدید ابوبکر به پیامبر پایان مییابد. مولانا از این داستان ساده حماسهای عاشقانه پدید آورده که هر جان سردِ پژمردۀ افسردهای را گرم میکند و بر سر شوق میآورد.
موضوعِ اصلیِ داستانِ «بلال و پیامبر اسلام» عبارت است از «سودآور بودنِ معامله با خدا» و بلال و ابوبکرِ صدّیق دو نمونۀ برجسته از کسانی هستند که با خدا معامله کرده و از این معامله سودهای فراوان بردهاند. مولانا چنانکه شیوۀ اوست، از بخشهای مختلفِ این داستان، نکاتِ بسیار زیبایی را استخراج کرده و موضوعاتِ مهمی را در ضمنِ آنها مطرح کرده است. برخی از این موضوعات عبارتند از: ۱) محال بودنِ توبۀ عاشق: ۲) ممکن است کسی تنی ویران و جانی آباد داشته باشد، ۳) انسانهای بدکار، به سبب قیاس به نفس، بدیهای خود را در دیگران میبیند، ۴) احترام گذاشتن انسانهای والا به دیگر دینها، ۵) غفلتِ صورتپرستان از باطنِ اشخاص، ۶) احمقکده بودنِ دنیا به سبب ظاهربین بودن بیشتر افراد، ۷) هر که چیزی را ارزان به دست بیاورد، آن را ارزان از دست میدهد، ۸) نیکبختی غالباً در ظاهری زشت به سراغ انسانها میآید، ۹) بالاترین لذت دنیا برای عاشق وصال معشوق است، ۱۰) بندگیِ عاشقانه برتر از هرگونه آزادی است، ۱۱) رؤیای صادقانه، ۱۲) ایمان محالات را ممکن میکند، ۱۳) دیدن خود در آیینۀ معشوق، ۱۴) آثارِ عشقِ حقیقی، ۱۵) ناتوانیِ انسان در ستایشِ خدا و پیامبر، ۱۶) عشق شدید به پیامبر اسلام.
مولانا این داستان را در دفتر ششم مثنوی معنوی، از بیت ۸۷۹ تا بیت ۱۰۹۴ به شعر کشیده است. من در سال ۱۳۹۴، در مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا، در یک جلسه این داستان را خوانده و در حد توان دربارۀ جنبههای گوناگون آن سخن گفتهام. از سرکار خانم مریم مقدم که این جلسه را برگزار کردند و از اعضای کلاس سپاسگزارم که با شور و شوق فراوان خود، زمینه را برای خوانش این داستان دلانگیز فراهم آوردند.