پیامهای عارفانه از ابوالحسن خرقانی (۴)
ــ بعد از ایمان، هیچ چیز نیست بزرگتر از دلی پاک و زبانی راست. (ص ۷۰۲)
ــ تحیُّر همچون مرغی است که از آشیانۀ خود، به طلبِ چینه، بیرون آید. چینه نیابد و دیگر باره راهِ آشیانۀ خود را نداند. (ص ۷۰۳)
ــ نماز و روزه بزرگ است، ولی کِبْر و حسد و حرص را از دل بیرون کردن نیکوتر است. (ص ۷۰۳)
ــ تلاش مردان چهل سال است: ده سال رنج باید بردن تا زبان راست شود، و ده سال تا دست راست شود، و ده سال تا چشم راست شود، و ده سال تا دل راست شود. پس هرکه چهل سال چنین قدم زند و به دعوی راست آید، امیدِ آن است که بانگی از حلقش برآید که در آن هوای نفْس نباشد. (ص ۷۰۴)
ــ هرکه خوشیِ سخنِ خدا را نچشد و از این جهان برود، او را چیزی نرسیده باشد. (ص ۷۰۴)
ــ این راه راهِ بیباکان است و راهِ دیوانگان و مستان. با خدا مستی و دیوانگی و بیباکی سود دارد. (ص ۷۰۴)
ــ آن کس که تشنۀ خدا باشد، اگر هرچه خدا آفریده است، به وی دهی، سیر نشود. (ص ۷۰۵)
ــ مردمان سه گروهاند: یکی ناآزرده با تو آزار دارد، و یکی بیازاری، بیازارد و یکی که بیازاری و نیازارد. (ص ۷۰۵)
ــ ای بسا کسان که بر پشتِ زمین میروند و ایشان مردهاند و ای بسا کسان که در شکمِ خاک خفتهاند و ایشان زندهاند. (ص ۷۰۶)
ــ هرچه در هفت آسمان و زمین هست، در تنِ توست. کسی میباید که ببیند. (ص ۷۰۶)
ــ هرکسی ماهی در دریا گیرد. این جوانمردان ماهی بر خشک گیرند و دیگران کشت بر خشک کنند، این طایفه کشت بر دریا کنند. (ص ۷۰۷)
ــ کسانی را دیدم که به تفسیرِ قرآن مشغول بودند. جوانمردان به تفسیر خویش مشغولاند. (ص ۷۰۹)
ــ درختِ اندوه بکار! باشد که به بار آید و تو بنشینی و بگریی، تا عاقبت بدان سعادت رسی که از تو پرسند: «چرا میگریی»؟ (ص ۷۰۹)
ــ نهایتِ محبت آن است که اگر خدا هر نیکویی که با همۀ بندگان کرده است، با تو بکند، بدان نیارامی و اگر به عدد دریاها شراب به حلقِ تو فروریزد، سیر نشوی و بگویی: «آیا زیادت هست»؟ (ص ۷۱۰)
ــ جوانمرد آن است که اگر خداوند هزار کرامت با برادرِ او کند و با او یک کرامت کرده باشد، آن یکی را نیز ببرد و بر سرِ آن نهد تا آن نیز آن برادر را بُوَد. (ص ۷۱۰)
منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. ۱۳۷۰