دکتر آرتور آنو
ترجمۀ خانم زهرا ادهمی
خوانشِ متن از ایرج شهبازی
تاریخ: دوم شهریورماه ۱۳۹۹
زمان: یک ساعت و سی و پنج دقیقه
هر کودکی با نیازهایی طبیعی، و البته با شخصیتی سالم به دنیا میآید، اما گاه پدر و مادر به این نیازهای طبیعی به شکلی مناسب پاسخ نمیدهند؛ زیراکه اولاً شناخت درستی از نیازهای طبیعیِ کودکِ خود ندارند و ثانیاً میخواهند از طریق کودک، نیازهای ارضانشدۀ خود را ارضا، و خلأهای درونی خود را پُر کنند. چنین کودکی به زودی درمییابد که اگر «خودش باشد» و به نیازهای طبیعی خودش توجه کند، امیدی برای جلب توجه والدینش ندارد؛ بنابراین ناخواسته و ناآگاهانه میکوشد کسی باشد که پدر و مادرش میخواهند، نه کسی که واقعاً هست، و درست از همین جا بزرگترین فاجعۀ زندگی شروع میشود؛ رها کردنِ خود واقعی و زیستن با خودِ غیرواقعی، و همین پایۀ اصلی روانرنجوری را تشکیل میدهد.
شخص روانرنجور، با نادیده گرفتنِ نیازهای طبیعی خود، همۀ زندگیاش را با نفاق و نقاب و نمایش میگذراند و به تدریج نسبت به احساسات واقعی خود کرخت و بیحس میشود. چنین کسی از زندگی لذت نمیبرد و دردها و رنجهای شدیدی را تجربه میکند و برای رهایی از این دردها و رنجها به دامِ پرخوری، تجملگرایی، قدرتطلبی، ثروتاندوزی، شهرتطلبی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر و سکس میافتد، اما به هیچ وجه نمیتواند از طریق ارضای این نیازها به آرامش برسد؛ چراکه اینها همه نیازهای جایگزین هستند، نه نیازهای طبیعی.
به نظرم شناختن این مسأله و یافتن راه چاره برای درمان آن از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ زیراکه غالب افراد کمابیش از چنین دردی رنج میبرند. کتاب ارزشمند روانشناسی رنج به شکلی عمیق و دقیق، دربارۀ این موضوع مهم و درمان آن با ما سخن میگوید. در فایل زیر فصلی از این کتاب را (از ص ۱۷ تا ص ۴۲)، برای شما دوستان عزیزم خوانده و به اختصار برخی از نکات آن را توضیح دادهام. این مطالب که بر اساس چند دهه تحقیقات و مطالعات و تأملاتِ نویسنده فراهم آمدهاند، نکات بسیاری مهمی را، دربارۀ نیازهای طبیعی و نیازهای جایگزین، رنجهای اولیه، مخزن رنجهای اولیه، چگونگی شکلگیری خودِ غیرواقعی، تفاوت خواستهها و نیازها، شیوۀ درست برخورد با کودک، عقدههای روانی، اعتیاد، سیستم دفاعی، درمان روانجوری و نظایر آنها در اختیار خوانندۀ علاقهمند قرار میدهند. درک و فهم این مطالب میتواند باعث شناخت بیشتر ما از خودمان و درمانِ دردها و رنجهای درونی ما شود و نیز از پرورش فرزندانِ روانرنجور و بیمار جلوگیری کند.
ترجمۀ کتاب روان و خواناست و باید از مترجم محترم سپاسگزار باشیم که چنین متن ارزشمندی را به زبان فارسی ترجمه کردهاند. با نهایت احترام، عرض میکنم که کتاب دارای خطاهای نگارشی و ویرایشی زیادی است و لازم است مترجم ارجمند و ناشر گرامی، در چاپ بعدی، کتاب را از نو ویرایش کنند تا چنین متن ارزشمند و عمیقی، با نثری استوار و دلکش و روان، و حتی القمدور خالی از خطاهای نگارشی و ویرایشی، به دست مخاطبان ایرانی برسد. برای نویسندۀ دانشمند کتاب و مترجم ارجمندِ آن آرزوی تندرستی و شادمانی دارم و امیدوارم دوستان عزیزم از این مطالب مهم نهایت بهره را ببرند.
ـ آنو، آرتور (۱۳۹۴). روانشناسی رنج؛ کشف و درمان رنجهای اولیۀ زندگی. ترجمۀ زهرا ادهمی. تهران: دایره. چاپ ششم.
حجم فایل :32.713 مگابایت
هستی امیدی باسلام وعرض ادب واحترام خدمت استاد گرانقدر...وبا سپاس فراوان بخاطر متن وسخنرانیهای تکاندهنده ، تاثیرگذار وبسیار مفید وارزشمند تون دربیان کتاب روانشناسی رنج و مبحث روان رنجوری.. سوالی برایم پیش آمده به این نحو که...بااوصافی که درکتاب آمده وازبیانات شما برداشت نمودم اگر نگوییم ۱۰۰درصد ولی حقیقتا ۹۹درصد انسانها به نحوی درگیر روان رنجوری هستند که این مسئله وقتی حادتر میشود که در تعامل باسایر همنوعانش هم که آنها هم دچار روان رنجوری هستند چطور باید این بحرانهای ارتباطی رامدیریت کرد باتوجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق مردم هم نه به بیماری خود عالمند ونه علم درمان خود رادارند ونه شرایط وامکاناتش را...پس چه برسر چنین جامعه بحران زده ای خواهد آمد؟...اصلا چرا راه دوربرویم... خودبنده باشنیدن عرایض شما فهمیدم که خیلی خوشبینانه بگویم حداقل ۷۰ درصد روان رنجور هستم...حال من اولا چگونه خود را درمان کنم...وثانیا چطوربا یک همسر روان رنجور تعامل داشته باشم که بتوانیم مشترکا فرزندانی راکه آنهاراهم باعملکرد عمیقا روان رنجور خود مبتلا به روان رنجوری کرده ایم ، به سرمنزل مقصود برسانیم؟...لطفا بفرمایید چطور میتوان فردی روان رنجور راکه طبق تعاریف نویسنده اصلا نمیتواند درکی از بیماری خودداشته باشد چه برسد به پذیرش آن وبعدهم اقدام جهت درمان؟...آیا درادامه کتاب راهکارهایی پیشنهادشده یااصلا به این مسئله پرداحته شده ؟...چون بنده کتاب راکامل مطالعه نکرده ام...اگر برای جنابعالی امکان دارد منت گذاشته وچنانچه مباحثی دراین زمینه هست چه دراین کتاب یا تحقیقات ومطالعات شما خارج ازاین کتاب..برای تمام کسانیکه مطمئنا چنین سوالاتی برایشان پیش آمده بصورت سخنرانی تهیه بفرمایید... باسپاس... و ...اعتذار از به درازا کشیده شدن سخن الله یارتان...
هستی امیدی باسلام مجدد خدمت استاد بزرگوار در ادامه عرایضم در ایمیل قبلی درمبحث روان رنجوری سوالی دیگر برایم مطرح شده که رنجهایی که ناخواسته ونه ازجانب انسانها یا خانواده به فردی تحمیل میشود مثل از دست دادن والدین درکودکی...بیماریهای سخت یا مزمن...بلایای طیبعی یا ساخت دست بشرچون جنگ وناامنی های اقتصادی و..که بخصوص در کودکان که هنوز رشد عقلی وروانی کاملی نداشته اند تا اپس این بحرانها برآیند وتعادل خودرا حفظ کنند.. فلسفه وجودی اینگونه رنجها چیست؟.. نتیجه ای که میخواهم بگیرم این است که رنج با انسان درهم تنیده شده وغیرقابل اجتناب است وکمیابند انسانهایی کامل وطبیعی که تمام نیازهایشان درهر مقطع زندگی برآورده شده وخسارتی به خود ودیگران واردنکنند... من بالشخصه راه درمان رافقط خودشناسی وبالابردن اعتمادبه نفس میدانم تا بتوان صدمات رنجها را بازسازی کردو با رشد فکری وشخصیتی و روحی و روانی بتوان دوباره خود را از اول پایه ریزی کردو رشدکرد... که البته این امکان برای همه به علل گوناگون فراهم نیست واساسا به نظربنده حتی خواستن واقدام جهت خودسازی هم یک نیازاست که باید در برهه ای از زندگی به آن رسیدو خسته ازفشارزندگی که هردم شخص را به سویی هل میدهد آنگونه که گویی اختیار وتسلطی براوضاع ندارد..نهایتا عطشناک آن راه نجات شود...به خودآید وتلاش راشروع کند...وراه کمال را بیابد وچنانچه استقامت ورزد توفیق یابد که راهی است بی پایان چون رنجها بی پایانند...ولی هرچه دراین راه جلوترمیروی قویتر وپراستقامت تر میشوی وباقی راه را چون فرود آمدن از قله کوه به سوی دامنه سهل وآسان وپرشتاب تر می پیمایی... نیازمند رهنمودهای حضرتعالی دراین خصوص هستم... شاد وسلامت باشید