شرح داستان «ابوالحسن خرقانی و همسرش»، از دفتر ششم مثنوی
داستان «ابوالحسن خرقانی و همسرش» از داستانهای زیبای مثنوی دربارۀ «صبر و بردباری» است. ماجرا از این قرار است که عارف فرزانه، ابوالحسن خرقانی، همسری بسیار بداخلاق و گرانجان دارد که پیوسته با سخنان ناروا و کارهای نادرست خود، باعث آزار و اذیت ابوالحسن میشود، اما ابوالحسن نه تنها از همسر بداخلاق خود نمیرنجد، بلکه در نهایت مهر و محبت با او زندگی میکند. غرض مولانا از طرح این داستان آن است که به مخاطبان خود بیاموزد که بر آزارها و جفاهای دیگران صبر کنند و از طریق شکیبایی و خوشخویی، هم موجبات تحول روحی اشخاص بداخلاق و بیدادگر را فراهم آورند و هم به این وسیله نفس خود را پاک و پیراسته کنند و مدارج کمال را بپیمایند. به نظر مولانا جفاها و بدخلاقیهای مردم مانند گنجی گرانقیمت است؛ چراکه ارادۀ انسان را نیرومند میکند، نفس او را از پلیدیها پاک میکند و جنبههای پنهان شخصیت او را آشکار میسازد. درست است که بردباری کاری بس دشوار است، اما انسان میتواند به چنان اوجی دست یابد که مانند ابوالحسن خرقانی، نه تنها از آزار و اذیتهای دیگران آزرده نمیشود، بلکه اساساً بدرفتاریها و آزارهای دیگران را نمیبیند.
مولانا این داستان را در دفتر ششم، از بیت ۲۰۴۰ تا بیت ۲۱۵۰ به شعر درآورده و مطالب گوناگونی را در ضمن آن مطرح کرده است. من ۶۶ بیت از این داستان را برگزیده و آن را، در سال ۱۳۹۰، در یک جلسه، برای تعدادی از دوستانم، در مؤسسۀ فرهنگی سروش مولانا شرح کردهام. از سرکار خانم مریم موسوی، مدیر مؤسسۀ فرهنگی سروش مولانا و همکاران ارجمندشان صمیمانه سپاسگزارم و برای ایشان و اعضای محترم کلاس آرزوی تندرستی و شادی روزافزون دارم.
محمدرضا صادقی بسیار عالی و مفید با سپاس فراوان
هرمان بسیار عالی