برگزیده‌های متون ادبی و عرفانی

تنبلی امید را نابود می‌کند و ناامیدی تلاش را تباه می‌سازد: خدای پَرّ شما را ز جهد ساخته است چو زنده‌اید، بجنبید و جهد بنمایید! به کاهلی پر و بال امید می‌پوسد چو پرّ و بال بریزد، دگر چه را شایید؟‏ (کلیات شمس، چاپ استاد فروزانفر، غزل ۹۴۴)
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

۱) چه سعادتی است تنها بودن، با خویش بودن! چه سعادتی است از زنجیر آزاد شدن و از شکنجه‌ی خاطرات و از نیرنگِ چهره‌های محبوب و منفور رهایی یافتن! چه سعادتی است زیستن، اما طعمه‌ی زندگی نبودن، فرمانروای زندگی گشتن. (ژان کریستف، ج ۲/ ص ۱۱) ۲) جرأت کنید...
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

پیش او دو «اَنَا» نمی‌گنجد؛ تو اَنَا می‌گویی و او اَنَا. یا تو بمیر پیش او، یا او پیش تو بمیرد، تا دوی نمانَد. اما آنکه او بمیرد، امکان ندارد، نه در خارج و نه در ذهن؛ که وَ هُوَ الْحَیُّ الَّذِيْ لایَمُوْتُ. او را آن لطف هست که اگر ممکن بودی،...
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

پیام‌های عارفانه از ابوالحسن خرقانی (4) ــ بعد از ايمان، هيچ چيز نيست بزرگ‌تر از دلی پاك و زبانی راست. (ص 702) ــ تحيُّر همچون مرغی است كه از آشيانۀ خود، به طلبِ چينه، بيرون آيد. چينه نيابد و ديگر باره راهِ آشيانۀ خود را نداند. (ص 703) ــ نماز و روزه...
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

پیام‌های عارفانه از ابوالحسن خرقانی (3) ــ چون به جان می‌نگرم، جانم درد می‌كند، و چون به دل می‌نگرم، دلم درد می‌كند و چون به فعل می‌نگرم، قيامتم درد می‌كند، و چون به وقت می‌نگرم، «تو»ام درد می‌كنی. (ص 687) ــ الهی! اگر اندامم درد كند، شفا تو دهی. چون «تو»ام...
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

پیام‌های عارفانه از ابوالحسن خرقانی (2) ــ دوش جوانمردی گفت: «آه» و آسمان و زمين بسوخت. (ص 681) ــ در معدۀ من چيزی پديد آمد، بوياتر از مُشک، خوش‌تر از شهد، سر به حلقِ من بُرد، از حق ندا آمد: ما تو را از معدۀ تهی طعام آوريم و از جگرِ...
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

پیام‌های عارفانه از ابوالحسن خرقانی (1) ــ بيا هر دو دستِ لطف حق را بگيريم و بالاي هر دو عالَم بجهيم كه نه به بهشت التفات كنيم و نه به دوزخ. (صص 63-662) ــ اگر مردمان را به خدا دعوت می‌كني و چون كسی ديگر آنها را به حق دعوت...
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

پیام‌های عارفانه از عارفان تذکره الاولیاء ــ پيران آينۀ تو هستند؛ چنان بينی ايشان را كه تويی. (ابوالعباسِ قصّابِ آملی، ص 642) ــ هرگز كسی مرا نديده است و هركه مرا بيند، از من صفتِ خويش كند. (ابوالعباسِ قصّابِ آملی، ص 644) ــ بر لبِ دريای غيب ايستاده بودم، بيلی در دست....
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

پیام‌های عارفانه از شبلی ــ عمری است كه می‌خواهم با خداوندِ خويش خلوتی داشته باشم كه «من» در آن ميانه نباشم. (ص 619) ــ تكيه‌گاهِ من «ناتوانیِ من» است و عصاكشِ من «نيازِ من» است. (ص 619) ــ مرا سه مصيبت افتاده است هر يک از ديگری سخت‌تر: مصيبتِ نخست آن است...
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳

پیام‌های زیبا از عارفان تذکره الاولیاء ــ دندانم فرسوده شد از نعمتِ حق خوردن، و زبانم از كار شد از بس شكايت كردن. (ابوالحسن پوشنگی، ص 522) ــ تصوّف كوتاهیِ اَمَل است و مُداومت بر عمل. (ابوالحسن پوشنگی، ص 522) ــ نَفْس كه به فضای توحيد رسد، هزار بار خبيث‌تر و...
- مشاهده مطلب
۲ دی ۱۴۰۳