دباغ در بازار عطر فروشان
يك دبّاغ از بازار عطرفروشان ميگذشت. هنگاميكه بوي عطر به مشامش خورد، بر زمين افتاد و بيهوش شد. او نيمي از روز در ميان بازار بيهوش بود و مردم در حاليكه از ترس دعا ميكردند، دور او جمع شدند و براي درمان او تلاش كردند....
۲۶ شهریور ۱۴۰۳