جستجو برای:
صفحه نخست
یادداشت های کوتاه
برگزیدههای متون ادبی و عرفانی
سخنرانی ها
ادبی عرفانی
ادبی روانشناختی
شرح مثنوی
ادبی جامعهشناختی
شخصیتهای ادبی و عرفانی
ادبی اخلاقی
روابط انسانی
بازخوانی کتاب
ادبی ـ فلسفی / منطقی
ادبی دینی
مطالعه و کتابخوانی
سخن آشنا
مصطفی ملکیان
آرش نراقی
عبدالکریم سروش
حمید انتظام
سروش دبّاغ
اکهارت تله
علامه طباطبایی
دکتر مجتهد شبستری
شرح ها
شرح غزلیات شمس
شرح مثنوی معنوی
شرح غزلیات حافظ
درباره نویسنده
جستجو برای:
جام شراب
شرح غزل ۸۷۵ غزلیات شمس
گر عیدْ وَصلِ توست، منم، خود، غلامِ عید بهرِ تو است خدمت و سجده و سلامِ عید تا نامِ تو شنیدم، شد سرد بر دلم از غایتِ حَلاوتِ نامِ تو، نامِ عید
- مشاهده مطلب
۹ آبان ۱۴۰۳