مولانا
احوالِ رئیسانِ عالَم
عارفی گفت:
رفتم در گلخنی تادلم بگشاید. دیدم رئیس گلخن را شاگردی بود، میان بسته بود، کار میکرد و اوش میگفت که این بکن و آن بکن! او چست کار میکرد.
گلخنتاب را خوش آمد از چستیِ او در فرمانبرداری؛ گفت: «آری، همچنین چست باش! اگر تو پیوسته...
۲۴ آذر ۱۴۰۳