غزلیات شمس

می‌توان «مستی» را به دو گونه تقسیم کرد: «مستیِ ناشی از شرابِ انگوری» و «مستیِ ناشی از بادۀ منصوری». منظور از مستیِ ناشی از بادۀ منصوری آن گونه مستیی است که از معرفت و بندگی و عشقِ خدا نشأت می‌گیرد. مولانا در مثنوی و دیوان شمس، برای اشاره به...
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

گر عیدْ وَصلِ توست، منم، خود، غلامِ عید بهرِ تو است خدمت و سجده و سلامِ عید تا نامِ تو شنیدم، شد سرد بر دلم از غایتِ حَلاوتِ نامِ تو، نامِ عید
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

یکی از ویژگی‌های سبکیِ مولانا این است که بیش از دیگر شاعران، حرف اضافه را حذف می‌کند. در این بیت حرف اضافۀ «از» حذف شده است؛ بنابراین جملۀ «گر سیل عالم پُر شود» درواقع چنین است: اگر عالَم از سیل پُر شود. ــ مرغِ آبی و مرغ هوایی: در...
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

مولانا در این غزل زیبا بسیار عاشقانه دربارۀ روزه سخن گفته و آثار و نتایجِ نیکوی آن را برشمرده و آن را بر پرخوری ترجیح داده است. مولانا می‌پذیرد که روزه گرفتن کاری بسیار دشوار است و باعثِ زحمت و آزارِ فراوان می‌شود، ولی به نظرِ او تحملِ دشواری‌های...
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

به خدا کز غمِ عشقت، نگریزم، نگریزم وگر از من طلبی جان، نستیزم، نستیزم قَدَحی دارم بر کف، به خدا، تا تو نیایی هِلِه، تا روزِ قیامت، نه بنوشم، نه بریزم..
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

آن میرِ دروغین بین، با اسپک و با زینک شنگینک و منگینک، سر بسته به زرّینک چون مُنکِرِ مرگ است او، گوید که اجل کو کو؟ مرگ آیدش از شش سو، گوید که منم اینک!
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

این غزل در وزن «مُستفعلن مُستفعلن مُستفعلن مُستفعلن» و در بحر «رجزِ مثمّن سالم» سروده شده است. طبق شمارش فهرستِ نسخۀ قونیه، به کوشش دکتر توفیق سبحانی، مولانا 163 غزل در این وزن و بحر سروده است؛ بنابراین می‌توان گفت که این وزن یکی از پرکاربردترین وزن‌ها در...
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

مر عاشقان را پندِ کس هرگز نباشد سودمند نی آن چنان سیلی است این کِش کس تواند کرد بند ذوقِ سرِ سرمست را هرگز نداند عاقلی حالِ دلِ بی‌هوش را هرگز نداند هوشمند
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

این غزل و غزل «سیر نمی‌شوم ز تو، نیست جز این گناه من» از نظر وزن و ردیف و حال و هوا مانند هم‌اند و فقط قافیۀ آنها با هم تفاوت دارد. این دو غزل در وزن « مُفتَعِلُن مَفاعِلُن مُفتَعِلُن مَفاعِلُن» و در بحر «رَجَزِ مَخبونِ مَطوی» سروده...
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

پوشیده، چون جان، می‌روی اندر میانِ جانِ من سروِ خرامانِ منی، ای رونقِ بُستانِ من! چون می‌روی، بی من، مرو! ای جانِ جان! بی تن، مرو! وز چشمِ من، بیرون مشو! ای مشعلۀ تابانِ من!
- مشاهده مطلب
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴