شرح غزل ۱۸۰۵ غزلیات شمس

بی من مرو
(۱) پوشیده، چون جان، می‌روی اندر میانِ جانِ من
سروِ خرامانِ منی، ای رونقِ بُستانِ من!
(۲) چون می‌روی، بی من، مرو! ای جانِ جان! بی تن، مرو!
وز چشمِ من، بیرون مشو! ای مشعلۀ تابانِ من!
(۳) هفت آسمان را بردرم، وز هفت دریا بگْذرم
چون دلبرانه بنْگری، در جانِ سرگردانِ من
(۴) تا آمدی اندر برم، شد کُفر و ایمان چاکرم
ای دیدنِ تو دینِ من! وی روی تو ایمانِ من!
(۵) بی پا و سر کردی مرا، بی خواب ‌و خور کردی مرا
در پیشِ یعقوب اندرآ! ای یوسفِ کنعانِ من!
(۶) از لطفِ تو چون جان شدم، وز خویشتن پنهان شدم
ای هستِ تو پنهان شده، در هستیِ پنهانِ من!
(۷) گُل جامه‌در از دستِ تو، وی چشمِ نرگس مستِ تو!
ای شاخه‌ها آبستِ تو! وی باغِ بی پایانِ من!
(۸) یک لحظه داغم می‌کشی، یک دَم به باغم می‌کشی
پیشِ چراغم می‌کشی، تا وا شود چشمانِ من
(۹) ای جانِ پیش از جان‌ها! وی کانِ پیش از کان‌ها!
ای آنِ بیش از آن‌ها! ای آنِ من! ای آنِ من!
(۱۰) چون منزلِ ما خاک نیست، گر تن بریزد، باک نیست
اندیشه‌ام افلاک نیست، ای وصلِ تو کیوانِ من!
(۱۱) بر یادِ روی ماهِ من، باشد فغان و آهِ من
بر بوی شاهنشاهِ من، هر لحظه‌ای حیرانِ من
(۱۲) ای جان چو ذرّه در هوا، تا شد ز خورشیدت جدا
بی تو چرا باشد؟ چرا؟ ای اصلِ چار ارکانِ من!
(۱۳) ای شه صلاحُ الدّینِ من! ره‌دانِ من! ره‌بینِ من!
ای فارغ از تمکینِ من! ای برتر از امکانِ من!
(کلیات شمس، چاپ فروزانفر، غزل ۱۸۰۵، چاپ هرمس، غزل ۱۷۸۱)

واژه‌ها
بیت ۱: پوشیده: پنهانی. مخفیانه
بیت ۷: جامه‌در: چاک‌کنندۀ لباس به خاطر ناراحتی و خشم و مانند آنها // آبست: آبستن. باردار
بیت ۸: داغ کشیدن: (کنایه) آزار و اذیت کردن // به باغ کشیدن: (کنایه) شادمان و خرّم کردن
بیت ۹: کان: معدن
بیت ۱۰: ریختن: ریزریز شدن بر اثرِ فرسایش و پوسیدگی. از بین رفتن // کیوان: زُحل که نمادِ بلندی و رفعت است
بیت ۱۱: بر بوی: به امیدِ
بیت ۱۲: چار ارکان: چهار عنصرِ آب و آتش و باد و خاک که به نظر قُدَما اصل و اساسِ این جهان را تشکیل می‌دادند // اَرکان: (جمعِ رُکن) پایه‌ها. اصل‌ها
بیت ۱۳: ره‌دان: استاد و راهنما // ره‌بین: استاد و راهنما // تمکین: قبول کردن و تسلیم شدن // امکان: توانایی و نیرو

 

پوشیده چون جان میروی
شعر: مولانا
خواننده: دکتر محمد اصفهانی
آهنگساز: جناب آقای محمد حقیقی
منبع: مجلۀ تماشاگه راز

 

پوشیده چون جان میروی با صدای استاد ابراهیم شریف‌زاده، از بزرگان موسیقی مقامی خراسان

 

پوشیده چون جان میروی
شعر: مولانا
موسیقی: بانو سیما بینا و هنرمندانی از تربت جام
منبع: کانال بزرگ موسیقی سنتی

 

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *



بیژن گرایلی
بسیار زیبا و جذاب و ناب بود. سپاس از به اشتراک گذاری با جامعه ایرانی