پیام‌های عارفانه از سَری سَقَطی

پیام‌های عارفانه از سَری سَقَطی

ــ ساکن شدن در کوه بس کاری نباشد. مرد باید که در میان بازار مشغول تواند بود، چنان‌که یک لحظه از حق تعالی غایب نشود. (ص ۳۳۱)

ــ خواهم که همۀ اندوه‌هایی که در دل‌های مردمان است، در دل من باشد، تا ایشان از اندوه فارغ باشند. (ص ۳۳۱)

ــ هر معصیت که آن به سببِ شهوت بُوَد، امید توان داشت به آمرزشِ آن، و هر معصیت که آن به سببِ کِبْر بُوَد، امید نتوان داشت به آمرزشِ آن. (ص ۳۳۸)

ــ اگر کسی به بستانی پُر درخت برود و بر هر درختی مرغی نشسته باشد و به زبانی فصیح می‌گوید: «السّلام علیک یا ولی الله»! و آن کس نترسد که آن مکر است و استدراج، بر وی بباید ترسید. (ص ۳۳۸)

ــ ادب ترجمانِ دل است. (ص ۳۳۸)

ــ هرکه عاجز آید از ادبِ نفسِ خویش، از ادبِ غیر عاجز بُوَد هزار بار. (ص ۳۳۸)

ــ زبانِ تو ترجمانِ دلِ توست و روی تو آینۀ دلِ توست؛ بر روی تو پیدا شود آن‌چه در دل نهان داری. (ص ۳۳۸)

ــ دل‌ها سه قسم است: دلی است مثل کوه که آن را هیچ از جای نتواند جنبانید، و دلی است چون درخت، بیخ او محکم، اما باد او را گه‌گه می‌جنبانَد و دلی است چون پَری که تا باد می‌وزد، به هر سو می‌گردد. (ص ۳۳۸)

ــ عارف «آفتاب‌صفت» است که بر همۀ عالم بتابد و «زمین‌شکل» است که بارِ همۀ موجودات بکشد و «آب‌نهاد» است که زندگانی دل‌ها بدو بُوَد و «آتش‌رنگ» است که عالم بدو روشن گردد. (ص ۳۳۹)

ــ حُسنِ خُلق آن است که نرنجانی و رنجِ خَلْق بکشی بی کینه و مکافات. (ص ۳۴۰)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. ۱۳۷۰

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *