شرح غزل ۱۰۴۳ غزلیات شمس

آسمانِ عشق
(۱) چنان مستم، چنان مستم من امروز
که از چنبر برون جَستم من امروز
(۲) چنان چیزی که در خاطر نیابد
چنانستم، چنانستم من امروز
(۳) به جان با آسمانِ عشق رفتم
به صورت گر در این پستم من امروز
(۴) گرفتم گوشِ عقل و گفتم: ای عقل!
برون رو؛ کز تو وارستم من امروز
(۵) بشوی، ای عقل، دستِ خویش از من
که در مجنون بپیوستم من امروز
(۶) به دستم داد آن یوسف ترنجی
که هر دو دستِ خود خستم من امروز
(۷) چنانم کرد آن ابریقِ پُر مِی
که چندین خُنب بشکستم من امروز
(۸) نمی‌دانم کجایم، لیک فَرُّخ
مقامی که‌اندر او هستم من امروز
(۹) بیامد بر درم اقبال نازان
ز مستی، در بر او بستم من امروز
(۱۰) چو واگشت او، پیِ او می‌دویدم
دَمی از پای ننشستم من امروز
(۱۱) چو «نَحنُ أقربم» معلوم آمد
دگر خود را بنپرستم من امروز
(۱۲) مبند آن زلف، شمس الدّینِ تبریز
که چون ماهی در این شستم من امروز
(کلیات شمس، چاپ فروزانفر، غزل ۱۱۸۷، چاپ هرمس، غزل ۱۰۴۳)

توضیحات
بیت ۱: چنبر: حلقه و دایره (کنایه) دنیا
بیت ۳: با: به // به صورت: ظاهراً // پست: (کنایه) دنیا که پست‌ترین عوالمِ وجود است.
بیت ۴: وارستن: نجات یافتن. آزاد شدن
بیت ۵: دست از کسی شستن: (کنایه) از او ناامید شدن و از او دست برداشتن // در: به
بیت ۶: تُرَنج: میوۀ معروف // خَستن: بُریدن * مولانا در این بیت به داستانِ «یوسف و زلیخا و زنانِ مصر» که در قرآن کریم، سورۀ یوسف، آیات ۳۰ تا ۳۲ آمده، اشاره کرده است. طبق این آیات، هنگامی رلیخا، بر اثر عشقِ یوسف، رسوا می‌شود، زنان مصر را به میهمانی می‌خواند و به هریک چاقویی و میوه‌ای می‌دهد و بعد یوسف را به میان آنها می‌آورد. آنها با دیدنِ یوسف، دستان خود را می‌بُرند و از شدتِ حیرت در جمال یوسف، دردی احساس نمی‌کنند. آنگاه زلیخا به آنها می‌گوید: «این همان کسی است که مرا به سبب عشق ورزیدن به او سرزنش می‌کردید.
بیت ۷: اِبریق: ظرف سفالی برای شراب. کوزه // خُنب: خُم. ظرف بزرگ برای نگهداری شراب
بیت ۸: لیک: ولی. اما // فَرُّخ: خوشا. زهی // مقام: جا. جایگاه
بیت ۹: اِقبال: نیکبختی // نازان: نازکنان. در حال افتخار کردن
بیت ۱۰: واگشتن: برگشتن. بازگشتن // پیِ: به دنبالِ. در عقبِ
بیت ۱۱: نَحنُ أقرب: بخشی از آیۀ ۱۶، سورۀ ق. متن کاملِ آیه چنین است: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»؛ یعنی «و ما انسان را آفریده‏ایم و مى‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏اى به او مى‏کند و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم». // بِنَپرستم: نمی‌پرستم
بیت ۱۲: تورِ ماهیگیری

 

چنا مستم با صدای دکتر عبدالکریم شروش

 

 

آسمان عشق
شعر: مولانا
آواز: محمدرضا شجریان
آهنگساز: داریوش پیرنیاکان
نی: جمشید عندلیبی
تنبک: همایون شجریان
دستگاه: سه‌گاه
منبع: کانال بزرگ موسیقی سنتی

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *