شباهت سخن مولانا دربارۀ عدم، به سخنان دائو ده جینگ

شباهت سخن مولانا دربارۀ عدم، به سخنان دائو ده جینگ
مولانا در ابیات بسیار زیبای زیر، به این نکتۀ مهم اشاره می‌کند که همۀ انسان‌های عاقل در پی «نیستی» هستند؛ برای نمونه، دانشجو در پیِ دانشی است که در زمانِ حال موجود «نیست»، کشاورز خواهانِ محصولی است که اکنون «وجود ندارد»، عابد در پی فضایلی است که اکنون آنها را «ندارد» و قس علی‌هذا. اگر انسان‌ها به آنچه که «هست» قانع بودند، هیچ رشد و پیشرفتی رُخ نمی‌داد. درواقعِ این «عدم و نیستی» است که به زندگیِ انسان معنا و ارزش می‌بخشد و آنچه که ما را به تکاپو و تلاش وامی‌دارد، «نداشته‌های ما» هستند، نه «داشته‌های ما»؛ بنابراین ما انسان‌ها شکارچیانِ عدمیم و دریغا نمی‌دانیم که همین عدم بهترین پناهگاهِ ماست و از آن می‌گریزیم:
اين ببين بارى كه هر كش عقل هست
روز و شب در جست و جوى نيست است‏
در گدايى طالبِ جودى كه نيست
بر دكان ها طالبِ سودى كه نيست‏
در مَزارع طالبِ دَخْلى كه نيست
در مَغارِس طالبِ نخلى كه نيست‏
در مَدارِس طالبِ علمى كه نيست
در صَوامِع طالبِ حِلْمى كه نيست‏
هست ها را سوى پس افگنده‏اند
نيست ها را طالب اند و بنده‏اند
نيست غيرِ نيستى در اِنجلا
زآنكه كان و مَخْزنِ صُنْعِ خدا
جُست بَنّا موضعى ناساخته
گشته ويران، سقف ها انداخته‏
جُست سَقّا كوزه‏اى كش آب نيست
وآن دروگر خانه‏اى كش باب نيست‏
وقت صيد اندر عَدَم بُد حمله شان
از عدم آنگه گريزان جمله شان‏!
(مثنوی، ۶/ ۱۳۷۲-۱۳۶۲)
این سخن مولانا که بنا و سقا هنر خود را از طریق نیستی نشان می‌دهند، شباهتی با بخشی زیبا از دائو ده جینگ دارد. اسم این بخش «فوائدِ نبودن» است:
سی پره در ناف چرخ به هم می‌رسند. جایی که چرخ نیست همان جایی است که مفید است
میانش را خالی کرده، از گِل کوزه می‌سازند. جایی که کوزه نیست، همان جایی است که مفید است
درها و پنجره‌ها را ببُر تا اتاق بسازی. در همان جایی که اتاق نیست، اتاقی برای تو هست
پس، فایده‌مندیِ چیزی که هست، در استفاده از چیزی است که نیست
(دائو ده جینگ، از لائوزه، ترجمۀ ع. پاشایی، صص ۲۳-۲۲).

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *