ایرج شهبازی
زندگیِ بشری عرصۀ انتخابهای گوناگون است. در هر موقعیتی دو یا چند گزینه وجود دارد و شخص ناگزیر است یکی از گزینهها را برگیرد و دیگر گزینهها را کنار بگذارد. در غالب موارد، انتخاب درد دارد؛ چراکه گزینۀ اننخابشده، علیرغم سودهایش، احتمالاً زیانها و خطرات و سختیهایی هم دارد و گزینههای ردشده هم احتمالاً سودها و فوایدی دارند. همین است که کارِ انتخاب را دشوار و پیچیده میکند. شخص هر گزینهای را که انتخاب میکند، این احتمال وجود دارد که در آینده از انتخاب خود پشیمان شود. اگر یک گزینه مطلقاً خوب و گزینههای دیگر کاملاً بد بودند، انتخاب کردن کاری بس آسان و دلپذیر میشد.
نکتۀ بسیار مهمی که باید در هر انتخابی به آن توجه داشت، این است که انتخابِ بدون هزینه وجود ندارد. هر انتخابی، خواهناخواه با مقداری رنج و درد همراه است و تقریباً محال است که شخص گزینهای را انتخاب کند و هیچ هزینهای بابت آن نپردازد؛ بنابراین مسأله بر سر رنج کشیدن و رنج نکشیدن نیست. مسأله بر سر این است که کدام رنجها زیباتر و معنادارتر و یا دست کم قابل تحملتر هستند.
ما باید هنگام انتخاب کردن به این توجه کنیم که آیا رنجهای ناگزیری که از پیِ انتخاب ما درمیرسند، ارزشمند و معنادارند یا نه. کسی که دنبالِ انتخابِ بدون هزینه و گزینۀ بدون رنج میگردد، به احتمال قوی در زندگی خود قادر به هیچ انتخابی نخواهد بود. در دنیای انسانی چیزی به نام انتخابِ بدون درد و تصمیمِ بی هزینه وجود ندارد. از این چشمانداز انتخاب کردن بینهایت ارزشمند است و از معیارهای رشد انسانی به شمار میآید، اما در عین حال بسیار وحشتناک نیز هست.
در کتاب خوشیها و ناخوشیهای فرزندپروری در این باره چنین میخوانیم: «چیزی به نام انتخابِ بدون هزینه وجود ندارد … یک انتخاب خوب، به سادگی مستلزم آن است که فکر کنیم برای چه نوع رنجهایی مناسب هستیم ـ به جای آنکه هدفمان این باشد که با شور و اشتیاقی آرمانگرایانه بکوشیم یکسره از غصه و حسرت بپرهیزیم … پس هر گاه دربارۀ این که چگونه زندگیمان را پیش ببریم، گزینهها را سبکسنگین میکنیم، باید تا جای ممکن به شناختمان از این که به کدام قسم از دشواریها تمایل داریم، بیفزاییم.
فیلسوف دانمارکی قرن نوزده، سورن کییِر کگور، این بینش را که همۀ انتخابها به نوعی وحشتناک هستند، به بهترین نحو بیان کرده است. او انتخابهای ما را با طنز و مطایبه و در عین حال به طرزی دلگیر، واقعبینانه و با طغیانی آزاردهنده، در شاهکارش این یا آن، بیان میکند:
ازدواج کنید، پشیمان خواهید شد؛ ازدواج نکنید، پشیمان خواهید شد … به حماقت جهان بخندید، پشیمان خواهید شد؛ برایش گریه کنید هم پشیمان خواهید شد … خودتان را دار بزنید، پشیمان میشوید، خودتان را دار نزنید، باز هم پشیمان خواهید شد … خانمها! آقایان! این جوهر تمام فلسفه است» (خوشیها و ناخوشیهای فرزندآوری، به روایت مدرسۀ دو باتن، صص ۵ – ۲).
اگرچه سخن کییِر کگور اندکی اغراقآمیز و تلخ است، اما به خوبی از این حقیقت مهم پرده برمیدارد که انتخابِ بدون درد و بی هزینه وجود ندارد. رنجِ ناشی از انتخاب تا حد زیادی اجتنابناپذیر است. هر کس اندکی درمورد انتخابهای مهم زندگیاش فکر کند، صدق این سخن را تأیید میکند که هر انتخابی همراه با خود مقداری درد و رنج برای ما به ارمغان میآورد. شاید به همین دلیل باشد که مولانا اختیار انسان را به دوزخ تشبیه میکند:
جمله عالم ز اختیار و هست خود
میگریزد در سرِ سرمست خود
میگریزند از خودی در بیخودی
یا به مستی یا به شغل، ای مهتدی!
تا دمی از هوشیاری وارهند
ننگ خمر و زمر بر خود مینهند
جمله دانسته که این هستی فخ است
فکر و ذکر اختیاری دوزخ است
(مثنوی، د ۶/ ۲۲۷ – ۲۲۴)
به نظر میرسد فهم عمیق این مسأله که انتخاب بدون هزینه وجود ندارد، تا حد زیادی آرامبخش است و خاطر ما را تسلی میبخشد. وقتی بفهمیم هر انتخابی حتماً هزینهای دارد، راحتتر دست به انتخاب میزنیم و بیشتر به انتخابهای خود متعهد میمانیم. فقط باید صادقانه، آگاهانه و مشفقانه به این بیندیشیم که کدام رنجها برای ما و کسانی که انتخاب ما بر سرنوشت آنها تأثیر میگذارد، کمهزینهتر و قابل تحملتر هستند.
امید عالی بود