یکی از نشانههای شخصیت متین و عقلانی همانا پاکیزهنویسی و درستنویسی است. شلختگی در زبان و سهلانگاری در درستنویسی، میتواند علامت شلختگیِ ذهنی و آشفتگیِ درونی باشد. انسان فرزانه امکان ندارد لاابالیوار با کلمات برخورد کند و هر کلمهای را به هر معنایی که دلش خواست، به کار ببرد، یا کلمات را دلبخواهی بنویسد و تلفظ کند. کلمات حرمت دارند و هیچ انسان عاقلی به خود اجازه نمیدهد حرمت واژهها را نادیده بگیرد و بدون دقت آنها را به کار ببرد.
از سوی دیگر، ما در برابر دیگران مسئولیم. این حق طبیعی دیگران است که از دیدنِ ظاهر آراسته و زیبای ما لذت ببرند؛ بنابراین ما حق نداریم با ظاهری کثیف و پریشان و نابهسامان با دیگران روبهرو شویم. لازمۀ عقلانیت و انسانیت آن است که به احترام دیگران، از تولید آلودگی دیداری بپرهیزیم. همچنین این حق دیگران است که ما با صدایی دلنشین و آرام با آنها سخن بگوییم و با اصواتِ گوشخراش و آزاردهنده آنان را نیازاریم. به دیگر سخن، هیچ انسان والایی برای دیگران آلودگیِ شنیداری فراهم نمیآورد.
به همین منوال، این حق طبیعی دیگران است که ما با زبانی درست، دقیق، روشن و زیبا با آنها سخن بگوییم. کسی که شلخته و نادرست و مبهم با دیگران سخن میگوید و آنها را در فهم سخنان خود به دشواری میافکند، احتمالاً روحیهای تجاوزگر و سلطهطلب، یا دستکم شخصیتی سطحی و سهلانگار دارد. اقتضای خردمندی و اخلاق آن است که ما از تولید آلودگیِ گفتاری برای دیگران پرهیز کنیم و چنان سخن بگوییم که به روشنی منظور ما را دریابند و از سخن ما لذت ببرند. انسانِ خردمند و شریف، درست و دقیق مینویسد و روشن و روان سخن میگوید.
این مسألۀ مهم را در سطح اجتماعی هم میتوان مطرح کرد؛ جامعهای که افراد آن در کاربرد کلمات دقت ندارند و دلبخواهی با کلمات برخورد میکنند، جامعۀ سالمی نیست. در یک جامعۀ غیرعقلانی و پریشان است که زبان سلامت و متانت خود را از دست میدهد و مبهم و پیچیده و پریشان میشود. همچنانکه جامعۀ ریاکار لزوماً زبان ریاکار دارد، جامعۀ پریشان هم به تدریج دچار زبانپریشی میشود.
زبان آینۀ جامعه است و هر چه در جامعه بگذرد، در زبان بازمیتابد. در یک جامعۀ استبدادزدۀ فاقد آزادی، همچنانکه حقوق انسانها به راحتی پایمال میشود، پاسداری از حرمت کلمات نیز معنایی ندارد و افراد به خود اجازه میدهند به حدودِ زبان هم تجاوز کنند. هر قدر در جامعهای انسانها محترمتر باشند، کلمات نیز از احترام بیشتری برخوردار میشوند. تجاوز به حریم کلمات روی دیگرِ سکۀ تجاوز به حریم انسانهاست. در جوامع آزاد و عقلانی، زبان احترام دارد و کلمات از تعرضهای افراد در اماناند (نگاه کنید به مقدمۀ استاد محمدرضا شفیعی کدکنی بر مفلس کیمیافروش، صص ۹۲ – ۹۱).
هنگامی که میبینیم در یک جامعه، افراد کلمات را درست به کار نمیبرند، از کلمات مبهم و چندپهلو استفاده میکنند، به املای کلمات احترام نمیگذارند و آنها را غلط مینویسند، در تلفظ کلمات دقت نمیکنند، باید بدانیم که این جامعه در معرض فروپاشی عقلانی و انحطاط اخلاقی قرار دارد.
غرض از طرح این بحث آن است که توجه دوستان عزیزم را به این نکته جلب کنم که هنگام نوشتن، به ویژه زمان نوشتن در فضاهای مجازی، حتیالامکان از زبان شستهرُفته، دقیق، روان و استوار استفاده کنند. لطفاً خودتان را مقید کنید که به طور مداوم کتابهایی را که نثرهای شیوا و رسا دارند، مطالعه کنید و دستکم یک کتاب خوب دربارۀ آیین نگارش را به مطالعه بگیرید و از این به بعد بکوشید، دقیقتر و پاکیزهتر بنویسید و با استفاده از املای درست کلمات و با بهره گرفتن از نشانههای نگارشی، نوشتههای خود را دقیق و روشن و روان کنید.
به عنوان اولین گام در این زمینه، به شما پیشنهاد میکنم فهرست زیر را که استاد فاضل و زباندان، بهروز صفرزاده، فراهم آوردهاند، به دقت نگاه کنید. استاد صفرزاده در این فهرست، شصت مورد از خطاهای املایی رایج در فضاهای مجازی را فراهم آورده و املای درست کلمات را نیز نوشتهاند. با اصلاح این قبیل خطاها، میتوانیم گامی در جهت درستنویسی برداریم.
رایجترین غلطهای املایی
استاد بهروز صفرزاده
* املای سمتِراست غلط و املای سمتِچپ درست است.
۱. آنفلوآنزا ← آنفولانزا
۲. اصراف ← اسراف
۳. اصطحکاک ← اصطکاک
۴. اطاق ← اتاق
۵. اطراق ← اتراق
۶. الحمدالله ← الحمدلله
۷. الویت ← اولویت
۸. انشاالله ← انشاءالله
۹. انظباط ← انضباط
۱۰. باطری ← باتری
۱۱. بلاخره ← بالاخره
۱۲. بلیط ← بلیت
۱۳. بهشخصه ← بشخصه
۱۴. بیاندازد ← بیندازد
۱۵. بیمهابا ← بیمحابا
۱۶. بیوفتد ← بیفتد
۱۷. پاچهخواری ← پاچهخاری
۱۸. پلمپ ← پلمب
۱۹. پیشخوان ← پیشخان
۲۰. تزئین ← تزیین
۲۱. توفان ← طوفان
۲۲. چرخ و فلک ← چرخِفلک
۲۳. حدالامکان ← حتیالامکان
۲۴. خوار و بار ← خواربار
۲۵. درد و دل ← دردِدل
۲۶. ذغال ← زغال
۲۷. راجبه ← راجع به
۲۸. رزالت ← رذالت
۲۹. رزیلانه ← رذیلانه
۳۰. زیباشناسی ← زیباییشناسی
۳۱. سانتریفیوژ ← سانتریفوژ
۳۲. سایبان ← سایهبان
۳۳. سپاسگذار ← سپاسگزار
۳۴. سئوال ← سؤال
۳۵. ضربالعجل ← ضربالاجل
۳۶. طپش ← تپش
۳۷. طپیدن ← تپیدن
۳۸. علاقمند ← علاقهمند
۳۹. غلطیدن ← غلتیدن
۴۰. فارق از ← فارغ از
۴۱. فنآوری ← فناوری
۴۲. قوائد ← قواعد
۴۳. لشگر ← لشکر
۴۴. مابهازا ← مابازا
۴۵. ماکارانی ← ماکارونی
۴۶. مبداء ← مبدأ
۴۷. متالوژی ← متالورژی
۴۸. متنابهی ← معتنابهی
۴۹. مرحم ← مرهم
۵۰. مشمولذمه ← مشغولذِمه
۵۱. ملات ← ملاط
۵۲. ملقمه ← ملغمه
۵۳. منشاء ← منشأ
۵۴. مُنقّص ← مُنغّص
۵۵. نیاندازد ← نیندازد
۵۶. نیوفتد ← نیفتد
۵۷. وحله ← وهله
۵۸. ویالون ← ویولن
۵۹. یا ابوالفضل ← یا اباالفضل
۶۰. یهو ← یههو (یکهو)
زیرک درود بر استاد ارجمندم ، از توجه تان در مورد نیاز کنونی به فرهنگ درست نویسی و احترام به واژه ها بسیار سپاسگزارم.
poone soltani با سلام خدمت استاد گرامی بسیار به مطالب جنابعالی علاقمندم و دنبال می کنم. امیدوارم بعد از بیماری کرونا اگر کلاس آزاد برای علاقمندان داشته باشین اعلام بفرمایید و من کلاسهاتون رو شرکت کنم. سپاس بی پایان
مریم هزاران شکر به خاطر وجود روشنایی بخشتون
ماهک سپاس از شما بسیار بسیار عالی،خدا حفظتون کنه.
م ب با سلام و ممنون از زحمات شما جهت حفظ واژگان فارسی ، در مورد شماره ی ۱ و شماره ی ۲۱ میخواستم مطلبی عرض کنم . کلمه ی influenza هنگام خوانش بصورت فارسی بهتره بصورت اینفلوانزا خوانده بشه . واژه طوفان ریشهای عبری و یونانی دارد و به زبان عربی وارد شده و با «ط» نوشته میشود. این واژه در زبان انگلیسی به صورت «Typhoon» نوشته میشود و به معنی حادثهای طبیعی است، همراه با باد و باران که خرابی و خسارت به بار میآورد. در ترکیبهایی مانند طوفان نوح، طوفان کاترینا و طوفان تهران باید از واژه طوفان استفاده کنیم زیرا در غیر این صورت معنی واژه غلط خواهد شد. واژه «توفان»، یک واژه فارسی است که از ترکیب کلمات توفیدن یا توپیدن ریشه گرفته است به معنی داد زدن، غرش کردن و غران بودن . به کار بردن واژه توفان به معنی یک حادثه طبیعی همراه با باد و باران درست نیست و از نظر نگارشی غلط محسوب میشود. منبع: https://www.isna.ir/news/93031909677