خِرَدِ انعطاف (۲)

خِرَدِ انعطاف (۲)
مدارا و ملایمت با مخالفان
همۀ ما کمابیش دشمنان و مخالفانی داریم و غالباً برای غلبه بر آنها، از خشم و خشونت بهره می‌گیریم و با این کار گذشته از آنکه آتشِ کینه و نفرت را شعله‌ور می‌سازیم، آرامشِ خود را هم قربانی می‌کنیم. خِرَدِ انعطاف به ما می‌گوید که بهترین راه برای از بین بردنِ یک دشمن، آن است که با ملایمت و مدارا او را به یک دوست تبدیل کنیم. به نظر می‌رسد که این اصل در غالب موارد به نتیجۀ دلخواه می‌رسد و در برابر هرگونه مخالف و دشمنی، به‌جز برخی از انسان‌های بسیار کینه‌توز و لجباز، می‌توان از آن بهره گرفت. آیۀ ۳۴، از سورۀ فصلت نیز به این نکتۀ مهم اشاره دارد: «نیکى با بدى یکسان نیست؛ با نیکی به جنگِ بدی برو، آنگاه می‌بینی که دشمنِ خونیِ تو به دوستِ صمیمی‌ات تبدیل می‌شود». به نظرِ واعظ قزوینی، همان‌گونه که در کوزه، «آبِ نرم» می‌تواند «یخِ سخت» را ذوب کند و آن را در خود حل نماید، نرمی و ملایمت می‌تواند دلِ سختِ انسانِ تندخو را نرم و رام کند:
از خوی درشت، دوست نایاب شود
دشمن، به ملایمت، ز احباب شود
نرمی است که نرم می‌کند سختان را
آخر در آبِ کوزه، یخ آب شود
(دیوان واعظ قزوینی، ص ۵۶۵)
هیچ‌کس از انسان‌های صاف‌دل آزرده‌خاطر نمی‌شود و کسی با اشخاصِ صلح‌خواه سرِ جنگ ندارد. الفت می‌تواند دشمن را به دوست تبدیل کند:
از صاف‌دلان نیست کدورت را رنگ
با صلح‌نهادان نَبُوَد کس را جنگ
الفت چو گرفت، خصم می‌گردد دوست
آیینه ز آبِ خود نمی‌گیرد زنگ
(دیوان واعظ قزوینی، ص ۵۶۸)
نلسون ماندلا و گاندی با همین شیوه با مخالفان خود روبه‌رو می‌شدند. ماندلا پس از پیروزی بر آپارتاید، زندانبان خود را به ریاست شهربانی کشور منصوب و دکلرک رئیس جمهور حکومت آپارتاید را معاون خود کرد. ماندلا در کتاب «راهِ طولانیِ آزادی» در این باره می‌گوید: «وقتی از زندان بیرون آمدم، مأموریتم این بود که هم انسان‌های دربند و ستمدیده را آزاد کنم و هم ستمگران را. برخی می‌گفتند چنین هدفی تحقق پیدا نمی‌کند. من معتقد بودم که ما در آغاز نخستین گام آزادی هستیم. بدون احترام به دیگران و آزادیِ دیگری، به هدف‌مان نمی رسیم. ستمگر هم باید از ستم آزاد شود. در همان روزهای سختِ زندان که نومیدی می‌خواست ما را ویران کند، درخششی از انسانیت را در چشمان یکی از زندانبان‌ها دیدم. شاید برای یک ثانیه! همان برای من کافی بود تا بدانم و مطمئن شوم که باید راهمان را ادامه دهیم. شعلۀ انسانیت در نهاد انسان ممکن است پوشیده بماند، اما روزی برافروخته خواهد شد» (به نقل از آقای سعیدآقاعلیخانی، پژوهشگر امور بین الملل). این با آری، با یاری و عجز و نیاز و بردباری و خاکساری می‌توان دشمن را شکست داد. به این رُباعیِ شگفت‌آورِ واعظ قزوینی توجه فرمایید:
ما دشمنِ خویش را به یاری زده‌ایم
با عجز و نیاز و بردباری زده‌ایم
تا خصم گشوده لب به بدگوییِ ما
خاکش به دهن، ز خاکساری زده‌ایم
(دیوان واعظ قزوینی، ص ۵۶۹)
اگر روزی من مجبور شوم از همۀ ادبیات فارسی تنها یک بیت را انتخاب کنم، شاید این بیت حافظ را برگزینم:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *