ساز و کار‌های دفاع روانی

ساز و کار‌های دفاع روانی

یکی از مهم‌ترین مباحث در حوزۀ روان‌شناسی، بحثِ «ساز و کارهای دفاعِ روانی» است که نخستین بار به صورت جدی، توسط فروید مطرح شد. به نظر فروید، اگر تمام خواسته‌ها و نیازهای بشر به راحتی ارضا می‌شدند، دیگر در زندگی چیزی به نامِ «مشکل» وجود نداشت، اما به دلایل گوناگون، عملاً این اتفاق نمی‌افتد؛ چراکه موانعِ فراوانی بر سرِ راهِ ارضای آزادانۀ نیازها و خواسته‌های انسان‌ها وجود دارد. برخی از این موانع را طبیعت ایجاد می‌کند، برخی دیگر را جامعه؛ برای نمونه انسان دوست دارد که غذاهای چرب و شیرین بخورد، اما طبیعت به او اجازه نمی‌دهد که به طور دائمی این کار را انجام بدهد و شخص به زودی متوجه می‌شود که سلامتش در خطر است و ناگزیر باید این قبیل غذاها را برای همیشه کنار بگذارد. در اینجا طبیعت مانعِ ارضای آزادنۀ میلِ شخص به غذاهای چرب و شیرین می‌شود و او را به سرکوب کردنِ این نیاز وامی‌دارد. خانواده و دین و سیاست و اخلاق نیز به همین شکل باعث می‌شوند که انسان نتواند همۀ خواسته‌های خود را محقق کند.

وجود این موانع باعث می‌شود که هر انسانی خیلی زود درمی‌یابد که نمی‌تواند هر کاری را که دوست دارد، انجام بدهد و بلکه سرنوشتِ او ان است که تعداد بسیار اندکی از خواسته‌های خود را برآورده سازد و بخشِ عظیمی از آنها را سرکوب سازد.

همین سرکوب کردنِ خواسته‌ها و دست شستن از آرزوها و نیازها باعث می‌شود که زندگی انسان سرشار از کشمکش‌ها و تنش‌های فراوان باشد. انسانی که درمی‌یابد نمی‌تواند هر کاری را که دوست دارد، انجام بدهد، به شدت مضطرب می‌شود، تعادلِ خود را از دست می‌دهد و احساس بی‌ارزش بودن می‌کند. اینجاست که شخص برای محافظت کردن از خود، به شکلی ناخودآگاه، از سازوکارهای دفاع روانی استفاده می‌کند؛ بنابراین انسان برای آنکه در برابر فشارها و رنج‌هایی که بنیان شخصیت او را تهدید می‌کنند، مقاومت کند و خود را از فروپاشی و نابودی حفظ کند، از سازوکار‌های دفاعی بهره می‌گیرد و به این ترتیب میان انگیزه‌ها و کشمکش‌های متعارض، سازگاری پدید می‌آورد و اضطراب‌ها و دردهای خود را تسکین می‌بخشد. هدف سازوکار‌های دفاعِ روانی آن است که شکست‌ها و ناکامی‌ها بی‌اهمیت نشان داده شوند، از دردها و اضطراب‌ها کاسته شود و انسان احساس ارزشمندی پیدا کند.

این سازوکار‌های روانی مسائلی کاملاً طبیعی هستند و برای بقای آدمی ضرورت دارند، اما هنگامی که در بهره‌گیری از آنها افراط شود و انسان به شکلی مبالغه‌آمیز از آنها استفاده کند، همین امورِ طبیعی می‌توانند ببه شدت ویرانگر و گزندرسان باشند، ارتباط انسان با واقعیت‌ها را از بین ببرند، او را در شناخت خود به خطا افکنند، مانع رشد و تکامل او شوند و در جهتِ توجیه خطاها و فرار از مسؤولیت‌ها به کار گرفته شوند، درست مانند حکومتی که همۀ توجه خود را به نیرومندسازیِ توانِ دفاعیِ خود معطوف می‌کند و از آموزش و اقتصاد و فرهنگ به کلی غافل می‌شود. روشن است که چنین حکومتی حتی اگر قوی‌ترین نیروی دفاعی را داشته باشد، از درون پوک و تهی است و هر لحظه ممکن است دچار فروپاشی شود. انسانی هم که به شکلی افراطی از سازوکارهای دفاع روانی استفاده می‌کند، به تدریج واقع‌بینی خود را از دست می‌دهد و از درون مضمحل می‌شود.

برخی از سازوکار‌های دفاع روانی عبارتند از: سرکوبی، جبران، برابرسازی (الگوپذیری)، توجیه، عکس العمل‌سازی، جابه‌جاسازی، بازگشت، گریز، تکذیب، درون‌افکنی، برون‌افکنی، تصعید، وارونه‌سازی یا تبدیل و نماد.

برای آگاهی بیشتر. نگاه کنید به مکانیزم‌های دفاع روانی، از زیگموند فروید، صص ۱۱-۹ و نیز مکانیسم‌های دفاع روانی، از آنا فروید).

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *