لقمۀ حلال

لقمۀ حلال

بسیاری از افراد، برای دست‌یابی به رشد معنوی و یا برای برخورداری از آرامش و شادی، کارهایی بس شگفت‌آور انجام می‌دهند، اما به نظر مولانا یکی از مهم‌ترین سرچشمه‌های رشد و آرامش همانا «لقمۀ حلال» است و متقابلاً غذای حرام مانع هر گونه رشد و پیشرفتی می‌شود. بهتر است پیش از ادامۀ بحث، ابیات زیر را بارها و بارها بخوانیم و در آنها تأمل کنیم. این ابیات، تا آنجا که نگارنده می‌داند، عالی‌ترین ستایش‌نامۀ لقمۀ حلال در ادبیات فارسی است. در هیچ جای ادبیات درخشان فارسی، به این رسایی و شیوایی از لقمۀ حلال تعریف و تمجید نشده است:

گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اِجلالی کنی

طفل جان از شیر شیطان باز کن!
بعد از آنش با مَلَک انباز کن!

تا تو تاریک و ملول و تیره‌ای
دان که با دیو لعین همشیره‌ای

لقمه‌ای کآن نور افزود و کمال
آن بُوَد آورده از کسب حلال

روغنی کآید چراغ ما کُشَد
آب خوانش، چون چراغی را کشد

عشق و رِقَّت آید از لقمۀ حلال
علم و حکمت زاید از لقمۀ حلال

چون ز لقمه تو حسد بینی و دام
جهل و غفلت زاید، آن را دان حرام

هیچ گندم کاری و جو بر دهد
دیده‌ای اسبی که کرۀ خر دهد؟

لقمه تخم است و بَرَش اندیشه‌ها
لقمه بحر و گوهرش اندیشه‌ها

زاید از لقمۀ حلال اندر دهان
میلِ خدمت، عزمِ رفتن آن جهان‏
(مثنوی، دفتر اول، از بیت ۱۶۳۹ تا بیت ۱۶۴۸)

مهم‌ترین سخن مولانا، در این ابیات بلند، آن است که «اندیشه میوۀ لقمه است»؛ همان‌گونه که هر که گندم بکارد گندم درو می‌کند و هر کس جو بکارد لزوماً جو به دست می‌آورد، لقمۀ حلال هم اندیشه‌های درست و نیک در پی دارد و لقمۀ حرام اندیشه‌ها را نیز حرام می‌کند. به دیگر سخن، لقمۀ حرام و حلال آثار و نتایجی گریزناپذیر دارند. آثار لقمۀ حلال از نظر مولانا از این قرارند: ۱) نور و کمال، ۲) علم و حکمت، ۳) عشق و رقت، ۴) میلِ خدمت، ۵) عشق به مرگ و در مقابل، آثار لقمۀ حرام عبارتند از: ۱) تاریکی و تیرگی و ملالت، ۲) حسادت، ۳) فریبکاری، ۴) جهل و غفلت.

به دست دادن تعریفی جامع و مانع از رزق حلال و حرام بسیار دشوار است، اما می‌توان گفت رزق حلال آن است که در فرایند کسب آن حقی از کسی ضایع نشود و آزاری به کسی دیگر نرسد. رزقی که کسب آن مستلزم ضایع کردن حق دیگران و آزار رساندن به آنها باشد، ناپاک است و به زندگی معنوی شخص آسیب می‌رساند. در اینجا هم مانند دیگر امور، وجدانِ پاک و عقل سلیم هر کسی به خوبی می‌توانند وظیفۀ او را مشخص کنند.

معیار دیگری که می‌توان از آن برای تشخیص حلال از حرام استفاده کرد، «زحمت و کوشش» است. رزق حلال آن است که انسان برای تحصیل آن زحمت بکشد و کار بکند و رزق حرام آن است که بدون زحمتِ جسمی یا ذهنی به دست بیاید. کسانی که بر اثر اوضاع نادرست جامعه، می‌توانند بدون تلاش و کوشش درآمد کسب کنند و نیز کسانی که توانایی کار کردن را دارند، ولی بدون انجام دادن کاری مثبت، از ثمرات زحمات دیگران استفاده می‌کنند، رزقشان پاک و حلال نیست.

بر اساس دو معیار بالا، می‌توان گفت که رزق حلال از آنِ کسی است که ۱) در زمان کار، فقط وظایف خود را انجام می‌دهد و از انجام کارهای شخصی، پرسه زدن در فضاهای مجازی، صرف وقت برای گفتگوهای غیر لازم با همکاران و ارباب رجوع پرهیز می‌کند، ۲) از کم‌فروشی و گران‌فروشی دوری می‌کند، ۳) کار خود را در نهایت تمرکز و دقت و با بهترین کیفیت انجام می‌دهد و از سرهم‌بندی و بی‌دقتی به طور کامل پرهیز می‌کند، ۴) از حیله و فریب در معامله و کار پرهیز می‌کند، ۵) مسئولیت و شغلی را که فراتر از توانایی و دانایی اوست نمی‌پذیرد و ۶) با روی خوش با مشتری‌ها و ارباب رجوع و همکاران خود برخورد می‌کند.

کاملاً روشن است که اگر همۀ افراد جامعه، در کسب روزیِ خود، به این مسائل توجه کنند، گذشته از آنکه خود به آرامش و نیک‌‌بختیِ فردی دست می‌یابند، جامعه نیز بسیار سالم و آباد و بانشاط می‌شود و از نظر اقتصادی و اخلاقی رشد می‌کند. غذایی که حاصل چنین دقت‌ها و مسؤولیت‌پذیری‌هایی باشد، آثار بسیار نیکویی را برای فرد و جامعه به ارمغان می‌آورد. در مقابل، جامعه‌ای که در آن افراد در کار خود خبره نیستند، حقوق هم را ضایع می‌کنند، یک‌دیگر را فریب می‌دهند، کالاهای نامرغوب تولید می‌کنند و گران‌فروشی و کم‌فروشی می‌کنند، بسیار ناسالم و آشفته خواهد شد. با این اوصاف، می‌توان گفت که «حلال‌خواری» یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های یک انسان معنوی، و نیز از مهم‌ترین ارکان یک جامعۀ سالم و شکوفا و رشدیافته است.

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *