گور پدر حرف مردم

گور پدر حرف مردم
به نظر میرسد که ما غالبا، برای آنکه شرمنده مردم نباشیم، شرمنده خودمان میشویم. یعنی برای اینکه دیگران ما را تأیید کنند و سرزنشمان نکنند، آنگونه که خود میخواهیم، زندگی نمیکنیم و همواره و در همه کار میکوشیم نظر دیگران را تأمین کنیم. درست است که همه ما، از آن رو که انسانیم، خواهان ستایش و دلداری و تشویق هستیم و از تأیید شدن لذت میبریم، ولی اگر در این کار راه افراط را در پیش بگیریم و بیش از حد در پی جلب رضایت دیگران باشیم، آنگاه است که زندگی اصیل خود را از دست میدهیم و زندگی ما تبدیل میشود به نمایش بازی کردن برای تثبیت تصویر نیکویی که دیگران از ما در ذهن دارند. در این صورت است که تلاش ما برای جلب نظر دیگران، به حذف جنبه هایی از فردیت مان میانجامد و این خطر بسیار بزرگی است. ما غالبا برای دیگران زندگی میکنیم نه برای خودمان و اجازه میدهیم که حرف مردم مدیریت عواطفمان را در اختیار بگیرد، به طوری که اگر از ما تعریف کنند، بیش از حد حالمان خوب میشود و اگر ما را نکوهش کنند به شدت اندوهناک میشویم و این یعنی زندگی عاریتی، یعنی خود نبودن و یعنی نابود شدن. ازاین روست که همه فرزانگان و حکیمان در طول تاریخ به ما گفته اند که پروای سخنان دیگران را نداشته باشیم و در راه درستی که در پیش گرفته ایم، با گامهایی استوار پیش برویم و به داوریهای دیگران توجهی نکنیم. گفتنی است که معنای این سخن بی توجهی و بی احترامی به دیگران نیست. یک انسان سالم و متعادل، در عین احترام به دیگران، سخنان آنها را بررسی میکند، اگر درست بودند، آنها را میپذیرد و اگر نادرست بودند، در کمال احترام، آنها را نادیده میگیرد ولی به هیچ وجه اجازه نمیدهد داوریها و سرزنشها و ستایشهای دیگران مدیریت عواطف او را بر عهده بگیرند. از دوستان عزیزم خواهش میکنم درمورد این مسأله تأمل بفرمایند و ببینند که چگونه ما در زندان داوریهای دیگران گرفتار شده ایم. ما کوچکترین کارهای زندگی خود، مثل آرایش کردن و لباس پوشیدن و غذا خوردن و مهمانی رفتن و نظایر آنها، تا بزرگترین کارهای زندگیمان، مثل تصمیم گیریهای مهم، انتخاب جهان بینی و شیوه زندگی و مانند آنها را با توجه به نظر و حرف دیگران انجام میدهیم. یکی از بزرگترین آزادیهای معنوی آزاد شدن از زندان “حرف مردم” است. وقتی که ما از این زندان رهایی یابیم، خالصانه تر و عمیق تر و زیباتر میتوانیم مردم رو دوست داشته باشیم، به خاطر اینکه دیگر ترس بر روابط ما سنگینی نمیکند.
لطفا از امروز، به مدت چهل روز، روزی صد بار، با حضور قلب کامل، بگویید: گور پدر حرف مردم، گور پدر حرف مردم، گور پدر حرف مردم …

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *



شیوا
عالی بود واقعاً سپاس فراوان


علی
چقدر خوب مسئله رو بررسی کردید.مرسی