مولانا و مکرِ خدا

مولانا و مکرِ خدا

یکی از نکات بسیار جالب در دیوان شمس، آن است که معشوق/ خدا پیوسته با صفتِ «مکر و جادوگری» توصیف می‌شود؛ به عبارتِ دیگر، خدا از نظرِ مولوی موجودی مکّار و فریبنده است. اگرچه در نزدِ صوفیان و عارفانِ پیش از مولانا نیز بارها با چنین تصویری از خدا برخورد می‌کنیم، امّا به نظر می‌رسد که مولانا بسیار بیشتر از دیگر عارفان، خدا را با این دو صفت توصیف کرده است.

بدون تردید علّت توصیف کردنِ خدا با چنین صفاتی، برخی از آیات قرآن کریم هستند که خدا را با صفت «ماکِر» (= مکر کننده و فریب‌کار) ستوده‌اند. در قرآن کریم شش بار از «مکرِ خدا» سخن به میان آمده است و خدا دو بار با صفت «ماکِر» توصیف شده است؛ برای نمونه به قرآن کریم (سورۀ آل عمران، آیۀ ۵۴ // سورۀ رعد، آیۀ ۴۲ // سورۀ نمل، آیۀ ۵۰ // سورۀ انفال، آیۀ ۳۰ // سورۀ اعراف، آیۀ ۵۹) نگاه کنید.

از این آیات می‌توان دریافت که خدا بر همۀ مکرهای انسان‌ها آگاهی دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند او را فریب بدهد. به نظر می‌رسد که مکرِ خدا در قرآن کریم، بیشتر در بافتِ اجتماعی و سیاسی معنا می‌یابد و در برابرِ دشمنانی که به زیرکی و داناییِ خود مغرورند، مطرح می‌شود، امّا عارفانِ مسلمان، از جمله مولانا، مکرِ خدا را در بافتی عاشقانه و عارفانه مطرح کرده‌اند. در اینجا مکرِ خدا در برابرِ دوستانِ خدا؛ یعنی عارفان تحقّق می‌یابد و خدا به شکلِ معشوقی مکّار و فریب‌کار آشکار می‌شود.

به نظر می‌رسد که غیر از آیاتِ قرآن دربارۀ مکّار بودنِ خدا، شخصیتِ شمسِ تبریزی نیز در گسترشِ این اندیشه در آثار مولانا، تأثیر فراوانی داشته است. از مطالعۀ مقالات شمس می‌توان دریافت که شمس معشوقی بسیار دانا و زیرک بوده است و پیوسته دوستان خود را غافلگیر می‌کرده و دوستیِ آنها را به شکل‌های گوناگون می‌سنجیده و می‌آزموده است. حاصلِ آن آیاتِ قرآنی دربارۀ مکّار بودنِ خداوند و ویژگی‌های شخصیتیِ شمس تبریزی، چیزی جز این نیست که خدا از نظر مولانا موجودی مکّار باشد.

بررسی همۀ سخنانِ مولانا دربارۀ مکر خدا به مجالی فراخ نیاز دارد، امّا در اینجا به اختصار تمام می‌گوییم که به نظر می‌رسد که مکرِ خدا در نظرِ مولانا ناظر به چند نکتۀ مهم است:

۱) خدا در نهایتِ دانایی است؛ لذا هیچ‌کس نمی‌تواند او را بفریبد؛ بنابراین در برابر چنین خدایی باید از همۀ زیرکی‌های بارِد و دانایی‌های روباه‌صفتانه دست برداشت و تنها با سادگی و صداقت و خلوص با او روبه‌رو شد.

۲) یکی از جلوه‌های مکرِ خدا این است که او جهان را به گونه‌ای آفریده است که آنگونه که به نظر می‌رسد، نیست؛ یعنی خداوند «آفریدگارِ سرای فریب» است و این جهان را به گونه‌ای آفریده است که در آن، سویه‌های ظاهریِ پدیده‌ها غالباً گمراه‌کننده و راهزن هستند؛ ازاین‌رو نباید به حواسِ ظاهربینِ خود اعتماد کنیم و پیوسته باید از خداوند بخواهیم که با لطفِ خود واقعیت‌ها را به ما نشان دهد.

۳) خدا مکّار است و هیچ‌کس از نقشه‌های او خبر ندارد؛ بنابراین هر لحظه ممکن است که خدا ورق را برگردانَد و جای مؤمن و فاسق را با هم عوض کند. کسی که از مکرِ خدا آگاه باشد، هیچ‌گاه به فضل و دانش و عبادتِ خود فریفته نمی‌شود و همواره فروتن و ترسان باقی می‌ماند.

۴) مکّار بودنِ خدا باعث می‌شود که او موجودی غیر قابل پیش‌بینی باشد و هر لحظه ممکن است که ما را غافلگیر کند. همین نکته باعث می‌شود که ما هیچگاه کاملاً امیدوار نباشیم و هیچ‌وقت هم کاملاً ناامید نشویم؛ مکر خدا ما را در جایی میان بیم و امید قرار می‌دهد.

۵) خدا معشوقی مکّار است؛ ازاین‌رو برای سنجشِ صبر و تسلیم و وفاداری و ازخودگذشتگیِ عاشق، از شیوه‌های بسیار بدیع و شگرفی استفاده می‌کند. عاشقی که این نکته را دریابد، همیشه خود را آماده نگاه می‌دارد و با چشمانی باز و در عین حال با فروتنی و افتادگیِ کامل به او عشق می‌ورزد.

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *