از «غلام» تا «امیر» (تأملی در جامعه‌شناسیِ نام‌ها در ایران)

از «غلام» تا «امیر»
(تأملی در جامعه‌شناسیِ نام‌ها در ایران)

هیچ پدیده‌ای، هرچند جزئی و کوچک، نیست مگراینکه در مطالعات اجتماعی می‌توان از آن استفاده کرد. با این نگاه، پیامک‌ها، لطیفه‌ها، مُدهای گوناگون، دیوارنوشته‌ها و هر چیزی از این دست، داده‌هایی ارزشمند برای بررسیِ جامعه هستند. ناگفته پیداست که زبان نیز، در ذات خود، یک نهاد اجتماعی است و مطالعۀ زبان درواقع مطالعۀ جامعه است. زبان در سطح آوایی، سطح واژگانی، سطح نحوی و سطح متنی و گفتمانیِ خود، به روشن‌ترین شکلی اوضاع و احوال اجتماعی را آینگی می‌کند.

با این مقدمه، به سراغ موضوع بحث‌مان می‌رویم. نام‌های افرادِ هر جامعه‌ای از بهترین موادِ خام مطالعات اجتماعی هستند. بررسیِ سیرِ تاریخیِ تحولِ نام‌ها در هر جامعه‌ای به خوبی وضعیتِ سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی آن جامعه را نشان می‌دهد. جای دوری نرویم و توجه خود را به تحولِ نام‌ها در چهل و شش سال گذشته، از ۱۳۵۰ تا ۱۳۹۶ معطوف کنیم. در این دورۀ زمانی چند تحول سیاسیِ مهم در کشور ما رخ داده است و البته این تحول‌های سیاسی، خود، باعثِ تحولاتِ مهمی در عرصه‌های گوناگونِ مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آنها شده است. این تحولات سیاسی عبارتند از:

۱) توجه حکومت پهلوی به ایران پیش از اسلام در نیمۀ نخست دهۀ پنجاه
در این دوره، ایران‌گرایی در کشور ما رونق می‌یابد و آیین‌ها و آداب و رسوم ایرانِ پیش از اسلام مورد توجه قرار می‌گیرد. در این دوره تغییری چشمگیر در نام‌گذاری‌ها اتفاق می‌افتد و نام‌های ایرانی، به ویژه نام‌های قهرمانانِ شاهنامه مانند رستم، سهراب، بیژن، گودرز، تهمینه، منیژه، اسفندیار و امثال آنها به شدت مورد توجه قرار می‌گیرد و اگر دقت کنید، می‌بینید که غالب کسانی که در فاصلۀ سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ به دنیا آمده‌اند، دارای چنین نام‌هایی هستند.

۲) پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷
در این دوره، برخلاف دورۀ پیش، عربی‌گرایی و اسلام‌گرایی زیاد می‌شود. از اتفاقات مهم این دوره جنگ ایران و عراق است که هشت سال طول می‌کشد و ابعادِ مختلف زندگیِ ایرانیان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پابه‌پای این تحولات سیاسی، به سرعت نام‌های ایرانیان نیز تغییر می‌یابد. در این دوره نام‌های امامانِ شیعه، نام‌های یاران پیامبر و ائمه، نام‌های قرآنی، نام‌های بزرگانِ انقلاب و نام‌های سردارانِ جنگ مورد توجه قرار می‌گیرد؛ لذا در این دوره شاهدِ نام‌هایی مثل مقداد، سلمان، ابوذر، آسیه، روح‌الله، مبینا، هُدی، ابراهیم، صادق و مانند آنها هستیم. اگر با دقت نگاه کنید، می‌بینید که غالب نام‌‌گذاری‌ها در میانۀ سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۶ از همین حیطه‌ها انتخاب شده‌اند.

۳) دورۀ اصلاحات، از سال ۱۳۷۶ تا کنون
در سال ۱۳۷۶، با پیروزی آقای خاتمی، دورۀ جدیدی در تاریخ ایران آغاز می‌شود که همانا توجه مردم به جریان اصلاحات است. در این دوره شاهد چرخشی از نام‌های اسلامی و عربی و انقلابی به سوی نام‌های ایرانی و نام‌های غربی هستیم؛ نام‌هایی مانند کیانا، رکسانا، آناهیتا، ستایش، بهراد، بردیا و نظایر آنها. اگرچه دورۀ هشت‌سالۀ ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد ظاهراً این دوره را قطع می‌کند، اما به دلایل گوناگون می‌توان نشان داد که در این مدت هم جریان اصلاحات همچنان به راه خود ادامه داده است و افراط‌های دولت‌های نهم و دهم، در زمینۀ اسلام‌گرایی و عربی‌زدگی، با واکنش‌های افراطی جامعه مواجه شده است؛ ازاین‌رو در دورۀ آقای احمدی‌نژاد تغییرِ چشمگیری در نام‌گذاری‌ها نمی‌بینیم و بلکه نام‌گذاری‌ها در این دوره نیز مانند دورۀ اصلاحات است.
همان‌گونه که می‌بینید، نام‌گذاری‌ها در هر دوره‌ای دقیقاً نشان‌دهندۀ تحولات سیاسی و اجتماعی هستند و البته نام‌هایی مانند «محمد، علی، حسن، حسین، رضا، مهدی، فاطمه و زهرا» در همۀ دوره‌ها کمابیش ثابت هستند و همواره در صدر نام‌ها قرار دارند. خودِ این مسأله نیز، از حیث جامعه‌شناسی دارای اهمیت است، ولی اکنون مجال پرداختن به آن نیست.

با ذکر یک نکتۀ بسیار مهم این بحث را به پایان می‌برم و امیدوارم که به زودی پژوهش‌های علمی معتبری دربارۀ «جامعه‌شناسی نام‌های ایرانی» انجام پذیرد. آن نکتۀ مهم این است که در گذشته با نام‌های فراوانی روبه‌رو بودیم که با «غلام» یا «عبد» آغاز می‌شدند، مثلِ «غلام‌علی، غلام‌حسن، غلام‌حسین، عبدالمحمد، عبدالعلی، عبدالحسین، عبدالرضا» و مانند آنها و در دورۀ جدید، به ویژه در بیست سال گذشته می‌بینیم که نام‌ها به جای «غلام» و «عبد» با «امیر» آغاز می‌شوند، مثل «امیرمحمد، امیرعلی، امیرحسین، امیرعباس» و مانند آنها. بسیار بعید می‌دانم در دورۀ معاصر کسی حاضر باشد نام فرزند خود را با «غلام» و «عبد» شروع کند. این مسأله نشان می‌دهد که تغییراتی بنیادین در نگاهِ ایرانیِ معاصر رخ داده است و او واقعاً دارد به تجدّد نزدیک می‌شود؛ تجددی که در آن انسان دارد از سلطۀ همۀ اقتدارها، حتی اقتدارهای دینی، رهایی می‌یابد و از دنیای «بندگی» و غلام بودن جدا می‌شود. به نظر می‌رسد تحول نام‌های ایرانی از «غلام» به «امیر» نشان‌دهندۀ آن است که بنیادهای جهان‌بینیِ ایرانیان در حال تجربۀ تحولی شگرف است و دارد از «بندگی» که رکنِ استوار دنیای سنت بود، فاصله می‌گیرد و به نوعی «اومانیسم» نزدیک می‌شود.

با دیدگاهتان به اثربخشی متن کمک کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *