شرح ها

مولانا در این غزلِ بسیار شورانگیز و زیبا، با لحنی تأثیرگذار درمورد «نمازِ مستان» سخن می‌گوید. سخنانِ او دربارۀ نمازِ عاشقانه و مستانه، آنچنان خالصانه و مؤثرند که هر دلِ چون سنگی را نرم می‌کنند و آب در هر دیده‌ای می‌گردانند. بیت پنجم: مولانا در این بیت می‌گوید: آن‌قدر...
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

این غزل و غزل «سیر نمی‌شوم ز تو، نیست جز این گناه من» از نظر وزن و ردیف و حال و هوا مانند هم‌اند و فقط قافیۀ آنها با هم تفاوت دارد. این دو غزل در وزن « مُفتَعِلُن مَفاعِلُن مُفتَعِلُن مَفاعِلُن» و در بحر «رَجَزِ مَخبونِ مَطوی» سروده...
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

یکی از ویژگی‌های سبکیِ مولانا، حذف کردنِ حرف اضافه است. در مصراع دوم، حرف اضافۀ «در»، پیش از «دو جهان» حذف شده است // ای دو جهان پناهِ من: ای کسی که در دو جهان پناهِ من هستی! بیت دوم: سیر نشدنِ عاشق از معشوق: عاشق هیچ‌گاه از بودن...
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

این غزل زیبا از امیدی بس دلنشین سرشار است. مولانا در این غزل می‌کوشد همۀ بهانه‌های ناامیدی را از ما بگیرد و متقاعدمان سازد که در هیچ شرایطی، دلیلی برای مأیوس شدن وجود ندارد. اگر حضرت دوست امروز تو را برانَد، مطمئن باش که فردا حتماً تو را با...
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

در هوایت بی‌قرارم روز و شب سر ز پایت برندارم روز و شب روز و شب را همچو خود مجنون کنم روز و شب را کی گذارم روز و شب؟
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

پوشیده، چون جان، می‌روی اندر میانِ جانِ من سروِ خرامانِ منی، ای رونقِ بُستانِ من! چون می‌روی، بی من، مرو! ای جانِ جان! بی تن، مرو! وز چشمِ من، بیرون مشو! ای مشعلۀ تابانِ من!
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

بخش اعظم این غزل دربارۀ «مصاحبت» است. مولانا در این غزل می‌کوشد که ویژگی‌های همنشینِ شایسته را برای ما مشخص کند و از همنشینی با «ناجنسان» ما را بر حذر بدارد. به نظر او در این دنیا ابلیسانِ آدم‌رو بسیارند؛ کسانی که با زیرکی و نیرنگ ما را فریب...
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

حافظ (1) دل می‌رود ز دستم، صاحب‌دلان! خدا را دردا که رازِ پنهان خواهد شد آشکارا (2) کشتی‌شکستگانيم، ای بادِ شُرطه، برخيز! باشد که بازبينيم ديدارِ آشنا را (3) ده روزه مِهْرِ گردون افسانه است و افسون نيکی به جای ياران، فرصت شمار، يارا! (4) در حلقة گُل و مُل، خوش خواند دوش بلبل هاتِ الصَّبُوحَ،...
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

چنان مستم، چنان مستم من امروز که از چنبر برون جَستم من امروز چنان چیزی که در خاطر نیابد چنانستم، چنانستم من امروز به جان با آسمانِ عشق رفتم به صورت گر در این پستم من امروز
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴

ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بی‌مُنتها! ای آتشی افروخته، در بیشة اندیشه‌ها امروز خندان آمدی، مفتاحِ زندان آمدی بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضلِ خدا
- مشاهده مطلب
۶ آذر ۱۴۰۴